برگرفته ازکتاب مشتری چک سفید
چرا درک مشتریان از سوی بنگاه و شرکت لازم است؟
این کار از آن جهت لازم است که بنگاه و شرکت رقیب دارد و مشتریان حق انتخاب.
برگرفته ازکتاب مشتری چک سفید
چرا درک مشتریان از سوی بنگاه و شرکت لازم است؟
این کار از آن جهت لازم است که بنگاه و شرکت رقیب دارد و مشتریان حق انتخاب.
برگرفته ازکتاب مشتری چک سفید
سفارشیسازی انبوه را تعریف کنید؟
سفارشیسازی انبوه عبارت است از تولید تک تک کالاها و خدمات سفارشی شده با قیمت تولید انبوه.
برگرفته ازکتاب مشتری چک سفید
شدیدتر شدن رقابت و تنوع خواستههای مشتریان به چه چیزی در بنگاه و شرکت منجر شده است؟
به پایان یافتن عصر بازاریابی انبوه در بسیاری از طبقات محصول منجر شده است. دو عامل رقابت و متنوع شدن خواستههای مشتریان، تولیدکنندگان را مجبور کرده تا محصولات خود را به هر طریقی متمایز کنند تا بتوانند نیازهای منحصر به فرد گروههای کوچک مشتریان یا بخشهای کوچک بازار را برآورده سازند. عبور از بازاریابی انبوه به سفارشسازی انبوه را میتوان در بسیاری از صنایع دید. اگر بنگاه و شرکتی نیازمند متقاعد شدن است نگاهی به بخش صنایع غذایی بیندازد که در سوپرمارکت محلیشان وجود دارد که بین غذاهای کنسرو شده هر یک از تولیدکنندگان حداقل 10 طعم مختلف ارائه میشود که بین تولیدکنندگان، این قابلیت سفارشیسازی به شکل تابعی از پیشرفتهایی صورت گرفته است که در تولید، انعطافپذیر و طراحیهای ویژه محصول عمدتاً تحت عنوان سفارشیسازی انبوه شکل گرفته است که این امر یک رویکرد تولیدی است و از این پیشرفتها برای تولید کالاها و خدماتی استفاده میشود که شرکتها بتوانند نیازهای منحصر به فرد مشتریان خاصی را برآورده سازند.
برگرفته ازکتاب مشتری چک سفید
راهکار از دیدگاههای مختلف چگونه تعریف شده است؟
1- راهکار رقابتی به دنبال متمایز کردن محصول خود به طریقی است که مشتریان برای آن ارزش قائل هستند.
2- در تدوین یک راهکار، مدیریت باید تعیین کند که کدامیک از این تمایزها یا تفاوتها، توسط مشتری ارزش داده میشود و کدامیک از این تمایزها یا تفاوتها توسط مشتری ارزش داده نمیشود و کدامیک از مشتریان برای آن ارزش قائل هستند.
3- راهکار بازاریابی باید با راهکار بازرگانی همخوانی داشته باشد. این راهکار به این سوال پاسخ میدهد که: «چرا مشتریان باید محصولات یا خدمات ما را بخرند و به سراغ محصول یا خدمات رقبا نروند؟»
4- راهکار بازاریابی، بازار هدف را تعریف نموده و مشخص میکند که محصول یا خدمات ما چگونه جایگاهیابی شده و چگونه نامگذاری تجاری خواهد شد.
برگرفته ازکتاب مشتری چک سفید
فرایند راهکار به شرح ذیل است:
مأموریت ¬ اهداف – خلق راهکار- تاکتیکهای اجرایی – اندازهگیری عملکرد
برگرفته ازکتاب مشتری چک سفید
آیا هر تمایزی خود به خود برای یک بنگاه و شرکت مزیت رقابتی است؟
البته، متمایز بودن به خودی خود نه میتواند مزیت رقابتی ایجاد کند و نه میتواند موفقیت کسب و کار را تضمین کند. این تفاوت یا تمایز باید چیزی باشد که از نظر مشتریان با ارزش محسوب شود؛ مثلاً یک خودروی دوگانهسوز (هیبریدی) که هم با بنزین و هم با برق کار میکند به شکلی با سایرین متمایز است که میتواند ارزش بالاتری را برای مشتریان در زمینه صرفهجویی اقتصادی سوخت و آلودگی کمتر هوایی که از لوله اگزوز خارج میشود، ایجاد کند. اینها ارزشهایی هستند که باعث میشود بسیاری از افراد برای خرید سخاوتمندانه سرکیسه را شل کنند.
برگرفته ازکتاب مشتری چک سفید
در کسب و کار، بقا و رشد بلندمدت بنگاهها و شرکتها چگونه حاصل میشود؟
با بهرهبرداری موفق از فرصتهای جدید بازار حاصل میشود. بنگاهها و شرکتها این فرصتها را با گوش دادن و یاد گرفتن بهدست میآورند. گوش دادن و یاد گرفتن مهارتهای مهمی هستند که در نهایت، برندگان را از بازندگان جدا میکند و همان چیزهایی هستند که بنگاهها و شرکتها باید انجام دهند تا مشتریان و رقبا را درک کرده و فرصتهای بازار را شناسایی کنند و این گوش دادن و یاد گرفتن به شکلهای مختلفی اتفاق میافتد. به طوری که در گذشته، معمولاً این وظیفه بر عهده واحد بازاریابی بوده و این کار را از طریق تحقیقات رسمی بازاریابی و تجزیه و تحلیل دادههای مشتریان انجام میدادند. اما اکنون به این نتیجه رسیدهاند که این امر اشتباه بوده است. گوش دادن و یاد گرفتن، مسئولیت هر شخص در بنگاه و شرکت محسوب میشود. مشتریان همیشه نیازها، ترجیحات، علایق و موضوعات مورد تنفر خود را به صورت نشانهها یا علائمی برای ما ارسال میکنند و هر شخصی باید تلاش کند تا این علائم را دریافت کند. تحقیقات بازاریابی رسمی تنها یکی از روشهای متعددی است که برای انجام این کار صورت میگیرد. فروشندگان محصول دارای تماسهای روزانه با مشتریان هستند؛ هر تماس یک فرصت برای گوش دادن و یاد گرفتن محسوب میشود. توسعهدهندگان محصول با استفادهکنندگان نهایی که مرتباً محصولات مصرفی خود را تغییر میدهند، صحبت میکنند تا محصولات متناسب با نیازهای منحصر به فرد آنها باشد. نمایندگیهای ارائهکننده خدمات نیز گزینههای دیگری هستند که میتوانند از طریق آنها به اذهان مشتریان دسترسی پیدا کنند و تمایلات، الزامات و خواستههای در حال تغییر آنها را شناسایی نمایند. این نمایندگیها بیشتر از هر شخص دیگری میتوانند نارضایتی مشتری را به دقت مشخص کنند. با این وجود، روشهای بسیار زیاد دیگری برای درک مشتریان و شناسایی فرصتهای بازار وجود دارد.
برگرفته ازکتاب مشتری چک سفید
منظور از گرایش بازار از سوی بنگاه و شرکت چه میباشد؟
گرایش بازار این دیدگاه را مطرح میکند که بنگاه و شرکت باید خواستهها، نیازها و ارزشهای مشتریان را شناسایی نموده و سپس تلاشهای خود را به نحوی سازماندهی کند که محصولات و خدماتی که مشتریان واقعاً برای آنها ارزش قائل هستند را تولید و تحویل نماید. یکی از اندیشمندان بازرگانی به نام پیتر دراکر یک جمله مشهور امروزی مطرح میکند: «تنها یک تعریف معتبر برای هدف کسب و کار وجود دارد: وآن خلق یک مشتری است.» همانگونه که میدانید گرایش بازار، تمرکز مدیریت کسب و کار را از تولید به سمت درک مشتریان و خدمترسانی به آنها معطوف میدارد، اما الزامات و مفاهیم گرایش بازار برای مدیران و کارکنان از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. بازاریابی، دیگر تملک مشتری نیست، بلکه مشتریان باید دغدغه خاطر اولیه هر شخص در بنگاه و شرکت باشد. همانگونه که دیوید پاکارد زمانی مطرح نمود: «بازاریابی آنچنان مهم است که نباید آن را تنها به واحد بازاریابی سپرد.» خواه اینکه شغل شما اداره امور مالی، طراحی محصولات جدید، آموزش پرسنل جدید یا برنامهریزی فرآیندهای تولید باشد، باید از اثر کارتان بر مشتریان آگاه باشید، چرا که در نهایت، رضایت مشتری بهعنوان مولفه اساسی در سودآوری بلندمدت مطرح است. وینسنت باربارا این گرایش جدید را این چنین مطرح نموده است: «اگر شما راهکارهای نوآورانه برای خواستهها و نیازهای مشتریان فراهم کنید، هزینههای خود را به کمتر از آن چیزی که مشتریان مایلند در ازای محصول شما بپردازند، برسانید و اطمینان پیدا کنید که کارکنان شما سالم، دارای انگیزه و آگاه هستند، آنگاه تمام چیزهای دیگر- از جمله سود، رشد، حس موفقیت و ارائه خدمات و شناسایی مطلوب توسعه جامعهای که به آن تعلق دارید- به دنبال آن خواهد آمد.»
برگرفته ازکتاب مشتری چک سفید
بزرگترین چیزی که در دنیای کار انگیزه را از بین میبرد، چیست؟
این است که ندانیم چه توقع و انتظاری از ما میرود یا هدفها برایمان روشن نباشند.