برگرفته ازکتاب مدیریت کسب وکار
مدیریت را تعریف کنید؟
*- مدیریت عبارت است از علم و هنر کار کردن با و به وسیله دیگران .
*-مدیریت یعنی کار کردن با افراد و بوسیله افراد و گروهها برای تحقیق هدفهای بنگاه و شرکت .
*- مدیریت عبارتست از علم وهنر متشکل ساختن و هماهنگ کردن ، رهبری و کنترل فعالیتهای گروهی به منظور حصول به هدف یا هدفهای مشترک خاص .
*- مدیریت عبارتست از علم وهنر یافتن و به کار گماردن شایسته ترین افراد ، تلفیق فکری و جسمی آنان و هماهنگ کردن آنها در جهت هدف یا هدفهای مورد نظر بنگاه و شرکت .
*- علم و هنر ایجاد ارتباط بین متغیرهای مختلف درون بنگاه و شرکت و محیط در راستای اهداف شرکت .
*-مدیریت یعنی علم به راهکارهای هماهنگ سازی و هدایت فعالیت های دسته جمعی.
*- مدیریت یعنی مهارت داشتن در خصوص سازماندهی منابع انسانی و مادی برای تحقق اهداف جمعی.
*- مدیریت مجموعه ای از مهارتها و دانسته ها برای استفاده بهینه از منابع محدود موجود می باشد.
*- مدیریت یعنی آشنایی با فن (شیوه- روش) اداره ی سازمان های اجتماعی.
*- مدیریت یعنی هنر انجام کارهای خود و دیگران با استفاده از منابع مادی و انسانی.
*-مدیریت به معنای به چرخش درآوردن و به گردش درآوردن امور است.
*- مدیریت یک علم است، پس نیاز به آگاهی و اطلاعات دارد.
*- مدیریت یک مهارت است، پس نیاز به تمرین و ممارست دارد.
*- مدیریت یک فن است، پس نیاز به اصول و ضوابط دارد.
*- مدیریت یک هنر است، پس نیاز به ذوق و خلاقیت دارد.
برگرفته ازکتاب مشتری چک سفید
مشتری یعنی کسب وکار، کسب وکار یعنی خرید و فروش کالا و خدمت به منظور کسب درآمد.
مشتری برای یک بنگاه اقتصادی و شرکت مشتریمدار به منزله چیست؟
مشتری برای کسب و کار شما به منزله جان شماست، ولینعمت شماست، تاج سر شماست، رییس شماست، دولت رفاه شماست، پادشاه شماست، مشتری مانند کودکی است که به نوازش نیاز دارد، مشتری مانند مرغ طلاست که هرروز برای شما تخم طلا میکند. مشتری میهمان شماست، مشتری خانواده شماست، مشتری مانند درخت است، درختی را که بر سرتان سایه میافکند قطع نکنید.
عدم وجود مشتری به معنی عدم کسب درآمد و سود و در نهایت برابر با نابودی بنگاه و شرکت خواهد بود.
برگرفته ازکتاب مشتری چک سفید
بنگاههای اقتصادی و شرکتهای مشتریمدار، مشتری را چگونه توصیف میکنند؟
مشتری مزاحم ما نیست، او نان وکره ما است، او پول حقوق و منفعت ما را میپردازد. او به ما وابسته نیست، ما به او وابستهایم. او یک بیگانه در کار ما نیست، او بخشی از کار ما است. ما با انجام کار برای او، لطفی در حق او نمیکنیم، او است که با فراهم کردن این فرصت؛ یعنی خرید از ما، به ما لطف میکند.
برگرفته ازکتاب مشتری چک سفید
مزیت رقابتی اصلی امروز بنگاهها و شرکتهای مشتریمدار چه میباشد؟
1- سرعت بیشتر
2- قیمت کمتر
3- سادگی بیشتر
و یا هر سه آنها به همراه خدمات عالی و بهموقع به مشتری.
برگرفته ازکتاب مشتری چک سفید
هر چیزی که موجب برتری یک بنگاه نسبت به بنگاه رقیب از نگاه مشتری شود، بهعبارتی، مزیت رقابتی یعنی هر کاری، عملی و هر چیزی که از نگاه و منظر مشتری برتری داشته باشد نسبت به رقیب.
مزیت رقابتی عبارت است از میزان فزونی جذابیت پیشنهادهای بنگاه و شرکت در مقایسه با رقبا از نظر مشتریان.
مزیت رقابتی ارزشهای قابل ارائه بنگاه و شرکت برای مشتریان است، به نحوی که این ارزشها از هزینههای مشتری بالاتر باشد.
برگرفته ازکتاب مشتری چک سفبد
مشتری بر چه اساسی بنگاه اقتصادی و شرکت مشتریمدار را برای خرید انتخاب میکند؟
بر اساس اصل مزیت رقابتی
برگرفته ازکتاب مشتری چک سفید
تعریف مشتریمداری به زبانی ساده
مشتریمداری به زبانی ساده یعنی مشتری اصل و اساس کارها است و او است که جهت حرکت را تعیین میکند، به عبارت دیگر، مشتری است که میگوید تو در بازار بمانی یا ورشکست شوی و یا بروی.
برگرفته ازکتاب مشتری چک سفید
نظر اندیشمندان در مورد معنای صحیح «مشتریمداری» و «حق با مشتری است»
برخی معتقدند مشتری مهمترین بازدیدکننده است، او هیچ وابستگی به ما ندارد، ولی ما کاملاً به او وابستهایم. مشتری مزاحم کار ما نیست، بلکه هدف و بخشی از کار ما است. ما با انجام کار برای مشتری در حق او لطفی نمیکنیم، بلکه این مشتری است که با فراهم کردن این فرصت برای تجارت به ما لطف میکند که میتوان گفت، اعتقاد عمیق به این عبارات در واقع همان معنای صحیح مشتریمداری است. البته دیگر اندیشمندان در مقابل این تعریف، معتقدند که همیشه حق با مشتری نیست. موارد زیادی وجود دارد که نشان میدهد گاهی مشتری مرتکب اشتباه شده است و حتی مواردی نشان میدهد که نه تنها مشتری مرتکب اشتباه شده، بلکه حرکاتی خارج از نزاکت هم انجام داده است. بنابراین نمیتوان ادعا کرد که هر مشتری میتواند یک مشتری خوب باشد. هر بنگاه اقتصادی ممکن است لیست بلند بالایی درباره مشتریانی داشته باشد که قصد دارد از دست آنها نجات یابد. این مشتریان میتوانند کسانی باشند که مطالبات خود را به موقع پرداخت نمیکنند، خشن هستند و یا توقعات بیش از حد دارند بهطوری که بنگاه مزبور از عهده آنها برنمیآید. در این حالات بنگاه سعی دارد خود را از دست این مشتریان رها کرده و آنها را به شرکتهای رقیب بسپارد که البته این تجربه به ظاهر ناگوار نمیتواند همیشه استراتژی نادرستی باشد.