ایران ثروت

مدیریت کسب و کار

۱۷۴ مطلب با موضوع «پرشش وپاسخ ازکتاب بازاریابی حضوردائمی دربازارداخلی وخارجی» ثبت شده است

تخفیفاتی که در بازار وجود دارد -برگرفته ازتالیفات ولی اله جعفری

برگرفته ازکتاب بازاریابی حضوردائمی دربازارداخلی وخارجی

.

 تخفیفاتی که در بازار وجود دارد کدام است ؟

1-   تخفیف نقدی .

2- تخفیف مقداری .

3- تخفیف تجاری .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ولی اله جعفری

عوامل که در جایگاه یابی محصول اثر دارند-برگرفته ازتالیفات ولی اله جعفری

برگرفته ازکتاب بازاریابی حضوردائمی دربازارداخلی وخارجی

12

 

 عوامل که در جایگاه یابی محصول اثر دارندچه می باشد؟

با توجه به تمام عوامل که در جایگاه یابی محصول اثر دارندمثل ( شهرت شرکت – رقابت – بازار هدف – محیط بازاریابی )همچنین باید روی عواملی تاکید کرد که از نظر مشتری اهمیت خاصی دارد – یعنی زمانی که مشتری تصمیم می گیرد محصولی را خریداری کند  آنهامعمولا چه عواملی را مورد توجه قرار می دهند

حالا برای اینکه بتوانیم بهترین جایگاه برای محصولاتمان در بازاری ایجاد کنیم باید 1- تاکید روی عواملی که مشتری به آنها اهمیت می دهد 2- قضاوت مشتری در مورد محصولات رقیب 3- بررسی عقیده مشتری در مورد محصولات خودمان  متمرکز شویم
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ولی اله جعفری

برای ثبت موقعیت محصول جدید در بازار -برگرفته ازتالیفات ولی اله جعفری

برگرفته ازکتاب بازاریابی حضوردربازارداخلی وخارجی

برای ثبت موقعیت محصول جدید در بازار باید از چه استراتژی های استفاده کرد؟

بایداز استراتژییها زیر استفاده کرد :

1-    توجه به نیازهای مصرف کنندگان و سود مورد نظر آنها :

 یکی از بهترین شیوه ها برای مدیریت بازاریابی توجه به ( نیازها مصرف کننده – سودی که در جستجوی آن هست ) می باشد و آن محصول را با قیمت پایین تر وارد بازار کنیم .

2-    توجه به ویژگیهای ظاهری محصول :

 یعنی محصول را با ویژگیهای ظاهری خاصی وارد بازار کنیم که باعث متمایز شدن محصول از محصولات رقبا می شود از همین تمایز برای  جایگاه  یابی استفاده  می کنیم .مثال : پارس خودرو با تولید ماشین های پاترول دورنگ با ( سپهر ، گلگیر ، باربند ، زاپاس بند ) باتوجه به این ویژگیهای ظاهری توانیست موضع مناسبی در بین جوانهایی  و خریدارانی که به دنبال اتومبیل لوکس هستند ایجاد کند.

3-    توجه به کاربرد :

 مدیر بازاریابی می تواندجایگاه محصول را بر اساس ( زمان ، مکان ، چگونگی مصرف ) آن تعیین کند  مثال : چای گلستان جای کیسه ای و پاکتی که در ذهن مشتری بعنوان چای ( فوری ، پیک نیک ، راحت ) جایگاه یابی شده  است

4-    شناسائی استفاده کنندگان :

 یعنی برای جایگاه یابی محصول باید دقیقا بازار هدف ( مشتریان هدف ) را شناسایی کنیم  مثال : مجله کیهان بجه ها ( بچه ها )  و  کیهان ورزشی ( وززشکاران )  و مجله زن روز ( خانمها ).

5-    رقابت : 

 می توانیم با توجه به محصولات رقیب برای محصولاتمان جایگاه یابی کنیم که این جایگاه یابی می توان .الف-        به طور مستقیم در برابر رقیب ( IBMدر تولید کامپیوترهای PCموقعیت محصولش را در مقابل اپل) تثبیت کرد .ب-        نزدیک به رقیب ( شرکت تن با تولید کت و شلوارهای دست دوز به دنبال پیدا کردن موضعی نزدیک به هاکوپیان ).ج-        دوراز رقیب ( شرکت بهنوش با معرفی ماءالشعیر در ایران موضع یابی دور از رقیب انجام داد ) 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ولی اله جعفری

برای اینکه جایگاه محصول با موفقیت انجام شود -برگرفته ازتالیفات ولی اله جعفری

برگرفته ازکتاب بازاریابی حضوردائمی دربازارداخلی وخارجی

 

    برای اینکه جایگاه محصول با موفقیت انجام شود باید به چند نکته دقت شود ؟

 باید به 2 نکته دقت شود:

1-      این جایگاه طوری باشد که محصولات مارا نسبت به محصولات رقیب متمایز کند : کالا ( دوام پذیری ، انطباق عملکرد ، کارایی ) – خدمات همراه ( تحویل ، نصب ،آموزش ) – کانال توزیع –  کارکنان ( پرسنل ) –تصویر ذهنی ( خدمت ، زنگ، لوگو)

2-      به مشتریان تفهیم کنیم که به اندازه توان شرکت از ما انتظار داشته باشند در واقع باید توقعات و انتظارات کمتری برای مشتریان ایجاد کنیم اما در مرحله عمل ، خواسته ها را طوری تامین کنیم که بیشتر از حد انتظار مشتری باشد .
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ولی اله جعفری

جایگاه یابی در بازاریعنی چه-برگرفته ازتالیفات ولی اله جعفری

برگرفته ازکتاب بازاریابی حضور دائمی دربازار داخلی وخارجی

 

  جایگاه یابی در بازاریعنی چه؟  

*-بعد از تصمیم در مورد ورود به بخش معینی از بازار شرکت باید به دنبال این باشد که در آن خرده بازار جایگاهی برای خودش و محصولاتش ایجاد کند . نحوه ادرک مشتری از آن محصول در مقایسه با محصولات رقیب.

 *- موضع یک محصول، صفات برجسته آن محصول از دید مصرف کننده است یعنی جایگاه یک کالا مکانی است که آن محصول در مقایسه با محصولات رقبا در ذهن مصرف کنندگان اشغال می کند .مثال :

اتومبیل های هیوندای به عنوان اتومبیلهای اقتصادی  جایگاه یابی شده اند.اتومبیل های بنز و کادیلاک به عنوان اتومبیل های لوکس که ایجاد پرستیژمی کنند جایگاه یابی شده اند.اتومبیل های بی ام وی  BMW به عنوان اتومبیل های شیک  جایگاه یابی شده اند.مصرف کنندگان معمولا در مورد ( کالا- خدمات ) با حجم زیادی از اطلاعاتی روبرو هستند و نمی توانند در هر نوبت خرید مجددا کالاها را ارزیابی کنند بنابر این برای سهولت تصمیم گیرید برای آن محصول یک جایگاه خاصی در ذهن شان ایجاد می کنند که این جایگاه شامل مجموعه ای از ( برداشت ها – تاثیرات -  واحساساتی که ) مصرف کنندگان نسبت به محصول در مقایسه با رقبا دارند .مشتری ممکن است ( با کمک بازاریاب – بدون کمک بازاریاب ) برای محصول مورد نظرش یک جایگاهی پیدا کند.اما بازاریابان باید برای جایگاه یابی  کالاهایشان برنامه ریزی کنند و برای آن کالا طوری جایگاه یابی کنند که بهترین مزیت را به آن کالا بدهد یعنی با تهیه آمیخته بازار یابی یک جایگاه برنامه ریزی شده را در بازار ایجاد کنند
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ولی اله جعفری

استراتژی هایی که برا ی انتخاب بازار هدف مطرح می شوند-برگرفته ازتالیفات ولی اله جعفری

برگرفته ازکتاب بازاریابی حضوردائمی دربازارداخلی وخارجی

 

استراتژی هایی که برا ی انتخاب بازار هدف مطرح می شوند چه می باشد هر کدام را توضیح دهید؟

1-      تمرکز بر یک بخش بازار :

2-      تخصص گرایی انتخابی:

3-     تخصصی کردن محصول:

4-     تخصصی کردن بازار :

5-      پوشش کامل بازار :

1-    تمرکز بر یک بخش بازار:

شرکت ممکن است از بخشهای مختلف بازار ، فقط یک بخش را انتخاب کند.مثلا: شرکت فولکس واگن –  تمرکزش روی – بازار اتومبیل کوچک  و شرکت پورشه (تمرکزش روی بازار اتومبیل های اسپو رت)

از طریق استراتژی بازرایابی تمرکزی شرکت می تواند :

الف-اطلاعات قویتری از نیاز خرده بازارش بدست بیاورد .ب- حضور بهتری در آن بازار داشته باشد .ج- از طریق تخصص گرایی در ( تولید ، توزیع ، تبلیغات ) هزینه هایش پایین می شود .د-اگر رهبری بازار را بدست بگیرد – برگشت سرمایه بالایی نصیبش می شود

2- تخصصی کردن محصول  :

در این استراتژی شرکتی که در تولید یک محصول خاص تخصص پیدا کرده است آن را به چندین خرده بازار می فروشد.شرکت تولید کنند میکروسکوپ آن را به ( آزمایشگاهها دانشگاه – دولت – بخش خصوصی ) می فروشد.یعنی میکروسکوپ ها مختلفی را با توجه به نیاز متفاوت این 3 بازار تولید میکند اما وسائل جانبی که در این آزمایشگاهها احتیاج دارند را تولید نمی کند و فقط در زمینه تولید میکروسکوپ تخصص دارد.یعنی شرکتها با این استراتژی در زمینه تولید یک محصول خاص برای خودشان اعتبار ایجاد میکنند .تنها عاملی که میتواند برای شرکت خطر ساز شود  فناوری جدید  است.

3-  تخصصی کردن بازار :

در این استراتژی شرکت یک گروه از مشتریان خاص را انتخاب میکند و چندین نیاز آنها راتامین میکند.مثلا: شرکتی انواع محصولات ویا وسایل آزمایشگاهی را به آزمایشگاههای دانشگاهی می فروشد و با این استراتژی شرکت یک اعتباری را در ارائه خدمات به این گروه خاص پیدا می کند لذا می تواند در آینده کالاهای متفاوت دیگری هم به آن ها ارائه کند.اماریسک این استراتژی 1- ممکن است آنها با کاهش بودجه ، خریدشان پائین 2- ممکن است به دلایل دیگر خریدشان پائین بیاید.

4-     تخصص گرایی انتخابی  

در این استراتژی شرکت چندین خرده بازار که مناسب و جذاب اند را انتخاب میکند در این استراتژی سینرژی به نظر نمی رسد ولی امیدوار ند که هر بخش یا هر خرده بازار سود آور خواهد بود.مزیت این استراتژی پوشش چند بخشی ریسک شرکت را پائین می آورد.مثلا استراتژی ایستگاه رادیویی که 2 بازار مخاطبین جوان – مخاطبین مسن ) را انتخاب میکند و برای هر گروه برنامه خاصی تدارک می بیند. 

5-  پوشش کامل بازار  

در اینجا شرکت سعی می کند که تمام محصولاتی که تمام گروههای مشتری نیاز دارند ارائه دهد معمولا شرکتها خیلی بزرگ می توانند از این استراتژی استفاده کنند ( IBM در بازار کامپیوتر ، جنرال موتورز در بازار اتومبیل ، کوکاکولا در بازار نوشانه )

این شرکتها به 2 طریق می توانند پوشش کامل بازار را داشته باشند :

الف-    بازاریابی غیر تفکیکی .ب-    بازاریابی تفکیکی .

1-5- بازاریابی غیر تفکیکی:  

در استراتژی بازاریابی غیر تفکیکی یا یکسان شرکت خرده بازارها را ندیده می گیرد و یک محصول را به کل بازار عرضه می کند در این استراتژی روی وجه اشتراک مشتریان تاکید میکنند نه تفاوت هایشان و محصولی طراحی می شود که تقریبا با سلیقه همه خریداران سازگار باشد . شرکت برای پوشش دادن بازار از سیستم های ( توزیع – تبلیغ ) گسترده استفاده می کند  و سعی می کند تصویر ذهنی مثبتی را برای مشتری ایجاد کند .

مزیت این استراتژی از نظر صرفه جویی در هزینه های ( تولید ، بازاریابی ) قابل توجیه است .

2-5- بازاریابی تفکیکی یا چند بخشی: 

شرکت چندی بخش بازار را هدف می گیرد و برای هر قسمت محصولا مناسب همان قسمت را تولید و عرضه میکند .

بازار یاب امیدوار هست که 1- فروش بیشتر و موقعیت بهتر در هر بخش بازار بدست آورد2- و با ارائه کالا و خدمات متناسب با سلیقه و نظر آنها ، منجر به وفاداری وادامه خرید شان شود.این استراتژی نسبت به استراتژی غیر تمرکزی ( یکسان ) ( فروش بیشتری ایجاد می کند ) ( اما هزینه های شرکت بالا می برد )شرکتها نباید با زارشان را بیش از حد بخش بندی کنند چون به دلیل هزینه های بالا ممکن است اقدام به ضد بخش بندی نمایند و بازارشان را وسیع کنند .مثال : شرکت اسمیت – خمیر دندان  سه گروه بازار را در نظر  گرفت 1- افردای که به دنبال سفیدی دندان 2- افرادی که به دنبال جلوگیری از پوسیدگی 3- افرادی که به دنبال بوی خوش دهان . 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ولی اله جعفری

انتخاب بازار های هدف -برگرفته ازتالیفات ولی اله جعفری

برگرفته ازکتاب بازاریابی حضوردائمی دربازارداخلی وخارجی

12

انتخاب بازار های هدف   یعنی چه؟ 

بعد از اینکه بازار را به بخش های مختلف تقسیم کردیم باید تصمیم بگیریم که فعالیت هایمان را در چند بخش از این بازار متمرکزکنیم و چطور بهترین بخشها را انتخاب کنیم .بازار هدف مجموعه از خریداران که نیازها و ویژگیها ی مشترکی دارند و شرکت تصمیم گرفته به آن گروه ارائه خدمت کند


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ولی اله جعفری

برای ارزیابی بخشهای مختلف بازار باید به چند عامل توجه شود-برگرفته ازتالیفات ولی اله جعفری

برگرفته ازکتاب بازاریابی حضوردربازار داخلی وخارجی

 

برای ارزیابی بخشهای مختلف بازار باید به چند عامل توجه شودهر کدام را توضیح دهید؟

به 3 عامل زیر توجه شود

الف-    اندازه و رشد بخش بازار.

ب-    جذابیت ساختاری بخش  بازار.

ج-     منابع و اهداف شرکت

الف- اندازه و رشد بخش  بازار:

برای بررسی و اندازه و رشد یک بخش بازار باید به سراغ بخشهای مختلف بازار برویم و اطلاعاتی راجع به ( میزان فروش فعلی – پیش بینی فروش – رشد فروش و سود مورد انتظار). در اینجا شرکت آن قسمت هایی از بازار را انتخاب می کند که از نظر ( اندازه – رشد ) ویژگیهایی مناسبی داشته باشد ولی میزان رشد مناسب ، یک مسئله نسبی است. بعضی از شرکتها علاقه مند هستند که بخشهایی از بازار را به عنوان هدف انتخاب کنند که ( فروش فعلی آن قابل ملاحظه باشد – رشد نسبتا بالایی داشته باشد – سود آوری خوبی هم داشته باشد) اما همیشه بخشهای بزرگ بازار که رشد بالایی هم دارند برای هر شرکتی مناسب نیستند مثلا شرکت های کوچکتری که ( منابع – توانایی ها ی فنی ) کمتری دارند ، نمی توانند قسمت های بزرگ بازار را که رقابت در آن شدید هست را به عنوان بازار هدف انتخاب کنند .معمولا این شرکت به سراغ بخشهای ( کوچکتر ، کم جاذبتر ) بازار می روند که سود بالقوه بیشتری دارد

ب- جذابیت ساختاری بخش بازار :

یک قسمت بازار ممکن است از لحاظ اندازه و رشد نسبتا مطلوب باشد ولی از نظر سود آوری جذابیت لازم را نداشته باشد . شرکت باید عوامل اصلی ساختاری را که در بلند مدت منجر به جذابیت آن بخش بازار می شود را بررسی کنند .

ب-1- رقبای فعلی و بالقوه :

 باید ارزیابی شوند اگر رقبا قوی و قهار باشند – جذابیت بازارپایین است.

ب-2- کالاهای جانشین :

 در صورتی که در آن بخش بازار ، کالای جانشین واقعی و بالقوه برای کالای شرکت وجودداشته باشد جذابیت آن بخش پائین میشود زیرا : قیمت گذاری و سود آوری بالقوه آن بخش بازار با محدودیت هایی روبرو میشود.

ب-3- قدرت نسبتی خریداران :

 اگر در یک بخش بازار ، خریداران از فروشندگان قدرت چانه زنی بیشتری داشته باشند سعی می کنند ( ضمن پائین قیمت فروش ، کیفیت و خدمات بالا ، و رقبا را روی هم بیاورند) که این امر منجر به کاهش سود آوری فروشنده می شود.

ب-4- قدرت نسبی فروشندگان :

 در صورتی که عرضه کننده ( مواد اولیه ،  تجهیزات ، نیروی انسانی و خدمات ) این قدرت را داشته باشد که 1- قیمت با لا دهد 2- کیفیت یا کمیت کالا و خدمات را پائین، از جذابیت بازار کم می شود.در واقع عرضه کنندگان زمانی از قدرت کافی بر خوردار هستند که ( بزرگ و متمرکز باشند ، تعداد کالاهای جانشین برای کالاهای آنها کم باشد یا عرضه کالاهای آنها جزء مواد اولیه مهم باشد )

ج- اهداف و منابع شرکت :

حتی اگر یک قسمت بازار 1- رشد معقولی داشته باشد 2- از نظر ساختاری هم جذابیت لازم را داشته باشد 3-شرکت باید در آن بخش خاص از بازار ، اهداف و منابع خود ش را بررسی کند.بعضی از بخشهای بازار با وجود اینکه جذابیت زیادی هم دارند ، به این دلیل کنار گذاشته می شوند که با اهداف بلند مدت شرکت هم جهت نیستند این بخشها به خودی خود ممکنه وسوسه انگیز با شند ولی باعث میشود ( توجه ، انرژی شرکت ) از اهداف اصلی منحرف شود.اگر شرکت واقعا قصد دارد در یک بخش بازار موفق شود بایدنسبت به رقبا ،از امکاناتش استفاده بهتری کند ووارد بخش هایی از بازار شود که بتواند در آن بخش ( فایده بهتری عرضه کند ،  نسبت به رقبا مزایای بهتر ی ارائه کند). 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ولی اله جعفری

برخی عوامل جمعیت شناختی خاص در تقسیم بازار -برگرفته ازتالیفات ولی اله جعفری

برگرفته ازکتاب بازاریابی حضوردائمی دربارازداخلی وخارجی

 

  برخی عوامل جمعیت شناختی خاص که در تقسیم بازار به کار می آیند چه می باشد؟ 

ب-1- سن و مراحل منحنی زندگی : نیازها و خواسته های افراد با سن آنها در حال تغییر است . یعنی برای قسمت های مختلف بازارکه در سن یا مرحله ای ( مجرد، تازه ازدواج، دانشجو،مسن)از منحنی زندگی خاصی هستند از ( محصولات مختلف ، شیوه های تبلیغاتی خاص ) استفاده می کنند.

ب-2 – جنسیت : برخی از بازاریابان درحال حاضر سعی می کنند بازار محصولاتشان را بر اساس جنسیت تقسیم کنند و از مزایای آن بهره مندشوند که این نوع تقسیم بندی درموردکالاهایی مثل (پوشاک،لوازم آرایشی، مجلات ، اتومبیل )استفاده می شود .

ب-3 – در آمد: اولین  ومعمولترین نوع تقسیم بازار میباشد زیرا طبیعی است که ( خواسته ، نیاز ، وسلیقه افراد) از درآمد آنها نشات می گیرد.خیلی از شرکت ها برای کالاهای ( تجملی ،  لوکس ) خود افراد مرفه را در بازار، هدف قرار می دهند .

ب-4– تقسیم بندی بر اساس عوامل جمعیت شناختی چند گانه :

بسیاری از شرکت ها با استفاده از 2 یا چند عامل جمعیت شناختی بازار خود را تقسیم میکنند.مثلا مارک های صابون دئو دورانت که بالاترین میزان فروش را به خود اختصاص می دهند توسط طیف نسبتا" وسیعی از مشتریان استفاده میشوند ولی برا ی تشخیص استفاده کنندگان هر مارکی از 3 متغیر جمعیت شناختی ( سن ، جنسیت ، ناحیه جغرافیای ) استفاده میشود .  مثلا هاکوپیان ( جنسیت ، در آمد )

ج  - تقسیم بازار بر اساس عوامل روان تشریحی :

در تقسیم ابزار بر اساس عوامل روان تشریحی خریداران بنابر ( طبقه اجتماعی ، سبک زندگی ، خصوصیات شخصیتی ) به گروه های مختلفی تقسیم می شوند در این چنین تقسیمی ، افرادی که به یک گروه جمعیت شناختی تعلق دارند ممکن است .ساختار های روان شناختی جداگانه ای داشته باشند.

 ج-1- طبقه اجتماعی : طبقات اجتماعی از قسمت های منظم ونسبتا پایداری در جامعه تشکیل شده اند که اعضای آن دارا ی ( ارزش ها ، علائق ، و رفتار ) مشابه و مشترکی هستند .

طبقه اجتماعی را نمی توان صرفا با یک عامل تعیین کرد بلکه طبقه اجتماعی با ترکیبی از عوامل همچون ( شغل ، درآمد ، میزان تحصیلات ، سطح دارایی ،) و سایر متغیرها تعیین می شود .هر یک از طبقات اجتماعی در انتخاب کالا و مارک بخصوص از آن ،اولویت بندی مخصوص به خودشان را دارند . این تفاوتها در حیطه کالاهایی مثل ( پوشاک ، اسباب و اثاثه منزل ، فعالیت های تفریحی ، خرید اتومبیل ) مشهود است

ج-2 –سبک زندگی : علاقه مردم به کالاهای مختلف ،تحت تاثیر سبک زندگی آنهاست بنابر این امروزه بازاریابان بر اساس سبک زندگی مصرف کننده بازارها را تقسیم بندی میکنند .

ج-3- شخصیت : بازاریابان از متغیرهای شخصیتی هم برای تقسیم بازار استفاده میکنند برای این کار به کالا آنچنان شخصیتی داده میشود که با شخصیت مصرف کننده متناسب باشد .تقسیم بندی بازار بر مبنای شخصیت برای کالاهایی مثل ( سیگار ، لوازم آرایش بانوان ، مشروبات الکلی ، بیمه ، موتور پرش هوندا ) تجربه موفقی را ایجاد کرده است

د-تقسیم بازار بر اساس عوامل رفتاری :

در این نوع تقسیم بازار مصرف کنندگان بر اساس ( سطح اطلاعات ، عقاید ، موارد مصرف  ، واکنش نسبت به یک محصول ) به گروهای مختلف تقسیم می شوند . بسیاری از بازاریایان معتقدند که تقسیم بازار بر اساس عوامل رفتاری می تواندیکی از بهترین نقاط شروع باشد .

د-1- مناسبت : خریداران را می توانیم با توجه به فعالیت هایی که موجب ( بوجود آمدن نیاز، خرید یا مصرف یک محصول ) می شود بخش بندی کرد . این مناسبت ها مانند : روز مادر – روز پدر – شب یلدا (میوه ، آخیل )– عید نوروز( هفت سین ، دوربین عکاسی ، فیلم عکاسی و هدیه ) – چهار شنبه سوری ( آجیل مخصوص ) – مسافرت ( چادر مسافرتی ، خدمات هتل ، خدمات آژانس های مسافرتی – تولد ( کیک ، کارت تولد ) 

د-2- مزایای مورد انتظار : این تقسیم بندی از کار آمد ترین اشکال بخش بندی بازار است  در این تقسیم بندی به این موضوع توجه شده که افراد از خرید هر طبقه از محصولات به دنبال مزیت خاصی هستند مثلا درمورد خمیر دندان 4 بخش بازار را میتوان تقسیم بندی کرد که هر کدام به دنبال مزیت خاصی هستند 1- صرفه جویی ( قیمت ارزان ) 2– بهداشتی ( جلو گیری از پوسیدگی )3- زیبایی ( دندان های سفید ) 4– مزه ( مزه خوب )

د-3-وضعیت مصرف کننده: بازار را می توان بر اساس میزان مصرف به گروههای ( کم ،  زیاد ،  متوسط ) تقسیم کرد با توجه به اینکه میزان مشتریان با مصرف کم بیشتر از تعدادمشتریان با مصرف زیاد است اما بازاریابان ترجیح می دهند که مشتریان با مصرف بالا را جذب نمایند از قانون 20% مشتریا ن با مصرف با لا 80% سودآوری فروش شرکت .

د-4- وضعیت وفاداری : خریدارن را می توان با توجه به درجه وفاداری به گروه های مختلفی تقسیم کرد .

بسیار وفادار – همواره محصولی را با نام تجاری مشخص خریداری می کنند .نیمه وفادار- یک محصول را با 2 یا 3 نام تجاری خریداری می کنند .وفادار ناپایدار – در هر خرید نام تجاری اش را عوض می کند .غیر وفادار – به هیچ گونه وفاداری ندارد

د-5-مرحله آمادگی خریدار: در هر برهه ای از زمان ، افراد در مراحل مختلف آمادگی برای خرید یک محصول قراردارند.

بعضی ها نسبت به محصول :

1-    آگاهی ندارند .2-    بعضی ها آگاهی دارند.3-    عده ای به خرید علاقه دارند

4-    عده ای قصد خرید دارند .لذا بازاریاب باید آگاه باشد که در هرگروه چه درصدی از افراد قراردارند تا برنامه بازاریابی خود را متناسب با آن تنظیم و ارائه کند

د-6- نگرش نسبت به محصول : با زاریاب باید مصرف کنندگان بالقوه را از نظر نگرشی که به محصولات شرکت دارند تقسیم بندی کرده و برنامه های بازاریابی خود را با توجه به این تقسیم بندی تنظیم کند.

نگرش ها 5 حالت دارند :

1-    مشتاقانه .2-    مثبت .3-    بی تفاوت .4-    منفی .5-   با عداوت و دشمنی.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ولی اله جعفری

معیار های تقسیم بازارهای مصرف کننده -برگرفته ازتالیفات ولی اله جعفری

برگرفته ازکتاب بازاریابی حضوردائمی دربازارداخلی وخارجی

 

معیار های تقسیم بازارهای مصرف کننده چه می باشد هر کدام را توضیح دهید؟

برای تقسیم یک بازار  روش واحدی وجود ندارد . یک بازاریاب باید برای رسیدن به بهترین راه جهت مطالعه ساختار بازار ، متغیر های تقسیم بازار را به طور( انفرادی ، یا ترکیبی) مورد آزمایش قراردهد .این متغیر ها شامل    :

الف- متغیرهای جغرافیایی ب-  متغیرهای جمعیت شناختی  ج-  متغیر های روان تشریحی  د- متغیر های رفتاری

الف-  تقسیم بازار بر اساس متغیر جغرافیایی :

به معنای تقسیم بازار به واحدهای جغرافیایی مختلفی همچون ( کشور ، ایالت ، ناحیه ، استان ، شهر ، نواحی همجوار ) یک شرکت ممکن است بخواهد در یک یا چندین منطقه جغرافیایی فعالیت داشته باشد . یا اینکه تمام مناطق را برای فعالیت خود انتخاب نماید اما به خواسته ها و نیازهای مناطق مختلف جغرافیایی هم توجه داشته باشد

امروزه بسیاری از شرکت ها برنامه های بازاریابی خود را به صورت منطقه ای در آورده اند و برای هر منطقه ( محصولات مختلف، تبلیغات جداگانه ، تلاش های فروش متناسب ، نیازهمان منطقه ، شهر یا محله ) را به کار گرفته اند

ب-   تقسیم بازار بر اساس عوامل جمعیت شناختی ( دموگرافی) :

یعنی تقسیم بازار به گروه های مختلف بر اساس متغیرهای جمعیتی نظیر عوامل جمعیت شناختی متداولترین معیار برای تقسیم بازار می باشد (سن، جنسیت، در آمد ، اندازه خانواده ، منحنی زندگی خانواده ، شغل ، میزان تحصیلات ، مذهب ، نژاد، ملیت)

1-    اغلب خواسته ها ، نیازها و میزان مصرف هر مشتری بر اثر تغییر متغیرهای جمعیت شناختی از خود تغییر محسوسی را نشان میدهند.

2-    اندازه گیری متغیر های جمعیت شناختی نسبت به سایر متغیر ها آسانتر است . 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ولی اله جعفری