ایران ثروت

مدیریت کسب و کار

۲۳۷ مطلب در آبان ۱۳۹۷ ثبت شده است

فلسفه های مدیریت بازاریابی چه می باشد -برگرفته ازتالیفات ولی اله جعفری

برگرفته ازکتاب بازاریابی حضوردائمی دربازار داخلی وخارجی

12

 

فلسفه های مدیریت بازاریابی چه می باشد هرکدام را توضیح دهید؟

مدیریت بازاریابی را کوششی آگاهانه برای دستیابی به نتایج مبادله مطلوب با بازارهای مورد نظر معرفی کردیم . پنج مفهوم و گرایش وجود دارد که شرکتهای غیر انتفاعی هم می توانند در اجرای فعالیتهای بازاریابی خود آنها را بررسی و پیگیری کنند .

1-گرایش تولید :

گرایش تولید بر پایه این اصل بنا شده است که مصرف کنندگان خواهان محصولاتی هستند که در دسترس بوده ، استطاعت خرید آن را داشته باشند ، بنابراین مدیریت باید فعالیت خود را بر بهبود کارآیی تولید و توزیع متمرکز کند . گرایش تولید برای دو حالت مناسب است : حالت اول زمانی است که تقاضا برای یک محصول بیشتر از عرضه باشد . در این حالت مدیریت باید در جستجوی راههایی باشد تا تولید را افزایش دهد . حالت دوم موقعیتی است که هزینه تولید محصول در سطح بالایی قرارداشته باشد و برای پایین آوردن هزینه ، تولید بیشتر لازم باشد .

فلسفۀ هنری فورد که اولین خودرو را به طور انبوه تولید کرد این بود که تولید مدل« تی » را بالا ببرد و قیمت را هر چه بیشتر پایین بیاورد تا افراد بیشتری استطاعت خرید آن ماشین را داشته باشند

2-گرایش محصول :

گرایش محصول بر این اصل بنا شده است که مصرف کنندگان محصولاتی را که بهترین کیفیت کارکرد و شکل را دارند خواهند خرید ؛ بنابراین شرکت باید انرژی خود را به بهبود دائم محصول اختصاص دهد . نتیجۀ گرایش محصول « نزدیک بینی در بازاریابی » است .

3-گرایش فروش :

گرایش فروش بر این پایه استوار است که مشتریان مقداری کافی از محصولات شرکت را نخواهند خرید ، مگر آنکه برای فروش و تبلیغات و ترفیعات فعالیتهای چشمگیری صورت پذیرد . شرکت هایی که از این روش پیروی می کنند باور دارند که محصولاتشان باید « فروخته » شود نه اینکه « خریداری » شود ، برای مثال شرکتهای بیمه معتقدند که مردم تمایل زیادی به بیمه شدن ندارند و هرگز خود مراجعه نمی کنند . پس باید در جستجوی مشتریان بود و مزایای بیمه را به آنان معرفی کرد و بدین ترتیب آن را فروخت . در اینجا فروش نقشی اساسی دارد و رضایت مشتری در مرتبه دوم اهمیت است . مثالهای متعددی در مورد شرکت های غیر تجاری وجوددارد که نمونه جالب آن بعضی ازشرکت ها یا احزاب سیاسی هستند که برای انتخاب شدن داوطلبان یا نامزدهای موردنظر خود راهی جستجو می کنند . گاهی داوطلب و طرفدارانش برای جذب آرا از روشهای مختلف و وسایل متعددی استفاده می کنند و در واقع سعی دارند محصول خود را که وعده ها و هدفها و خواسته های ممکن و غیر ممکن است به مشتریان خود که رأی دهندگان هستند بفروشند . در اینجا هدف « فروش » است و اعتقاد بر این است که مردم محصول را نمی خرند بلکه باید آن را فروخت . در بعضی از موارد به رضایت مشتری پس از خرید توجهی نمی شود که نمونه بارز آن در مثال مذکور بی توجهی برخی از نمایندگان به رضایت مشتریان ( مردم ) بعد از اتمام انتخابات است .

4-گرایش بازاریابی : 

گرایش بازاریابی بر این اساس است که وظیفۀ اصلی هر شرکت تعیین نیازها ، خواسته ها و ارزشها بازار هدف و تطبیق سازمان برای ارضای آنها به گونه ای مؤثرتر و مفیدتر از سایر رقباست .

مفروضات عمده این گرایش به شرح زیر است :

الف - شرکت رسالت خود را از ارضای خواسته های مشخص گروهی از مشتریان معین می داند .

ب - شرکت تشخیص می دهد که ارضای خواسته ها مستلزم ایجاد برنامه ای پویا برای تحقیق بازاریابی جهت آگاهی از خواسته هاست .

ج - شرکت تشخیص می دهد که فعالیتهای آن باید تحت کنترل آمیختۀ بازاریابی باشد .

د- شرکت باور دارد که ارضای مشتری به نحو مطلوب باعث ایجاد وفاداری ، اعتقاد ، تکرار معامله و تجارت می شود که همه عواملی حیاتی در برآورده شدن هدفهای شرکت هستند .

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ولی اله جعفری

انواع تقاضا و وظایف اساسی بازاریابی نسبت به آن-برگرفته ازتالیفات ولی اله جعفری

برگرفته ازکتاب بازاریابی حضوردائمی دربازارداخلی وخارجی

 

انواع تقاضا و وظایف اساسی بازاریابی  نسبت به آنچه می باشدهرکدام راتوضیح دهید؟

1-تقاضای منفی :

تقاضای منفی وضعیتی است که در آن تقریباً بیشتر بخشهای مهم بازار بالقوه ، به محصول و خدمات تمایل ندارند ، برای مثال عده ای از مردم در مورد مسافرت با قطار تقاضای منفی دارند . بسیاری از مردم ایران برای محصولات ایرانی ، در مقابل محصولات خارجی تقاضای منفی دارند . وظیفۀ مدیر بازاریابی در زمانی که تقاضای منفی وجود دارد ، بویژه اگر عرضه مثبت باشد ، این است که با طرحها و برنامه های خود باعث شود تا با بالا بردن تقاضا ، آن را از حالت منفی به مثبت وسرانجام به سطحی مساوی با عرضه مثبت برساند . این وظیفه را « بازاریابی تبدیلی » می نامند . او باید به شناخت علل و دلایل و مقاومت بازار در برابر محصولات و خدمات بنگاه وشرکت و رفع آنها بپردازد . بعضی از اینگونه عوامل عبارتند از : ارزشها ، احساسات و هزینه ها است .

2-نبودن تقاضا :

گاهی برای تعداد زیادی از محصولات و خدمات تقاضایی وجود ندارد و مردم نسبت به آنها بی اعتنا و بی توجه اند . نبودن تقاضا یا بی تقاضایی بیانگر این حالت است . در این حالت سه نوع گروه بندی وجود دارد که عبارتند از :

الف - محصولات ظاهراً بی ارزش ، مثل کاغذهای باطله و جعبه های مقوایی ؛

ب - محصولات با ارزش اما غیر قابل استفاده در محل ، مانند کولر در مناطق بسیار سردسیر یا قایق در مناطق خشک کشور ؛

ج - محصولاتی جنبۀ نوآوری دارد و تقاضایی برای آنها وجود ندارد ، زیرا بازار هدف دربارۀ آنها اطلاع کافی ندارد .

وظیفۀ مدیربازاریابی تبدیل نبود تقاضا به تقاضای مثبت را « ارزیابی ترغیبی » می نامند . این نوع بازاریابی کار دشواری است . در مود « الف » بازاریاب می تواند کاغذ باطله را برای رفع نیازهای موجود در بازار ، مانند تولید مقوا به کار ببرد . در مورد « ب » می تواند با ایجاد دریاچۀ مصنوعی ، یعنی تغییر دادن محیط ، محصولی مثل قایق را قابل استفاده و تقاضا را تحریک کند . در مورد « ج » که مربوط به اقلام ناآشناست می تواند با آموزش و دادن اطلاعات یا حتی توزیع محصول در نقاط مختلف ، کمبود یا نبود تقاضا را تغییر دهد و به عبارت دیگر تقاضا ایجاد کند . برای مثال چند سال گذشته هیچ گونه تقاضایی برای کامپیوترها شخصی وجود نداشت ، زیرا مردم از آن اطلاعی نداشتند و کاربردهای آن را نمی دانستند . معمولاً برای محصولات و خدمات جدید تقاضا وجود ندارد و باید مردم را در این موارد آگاه کرد و آموزش داد .

3-تقاضای پنهان :

تقاضای پنهان وضعیتی است که در آن عده زیادی از مردم نیاز شدید مشترکی به محصولات یا خدماتی دارند که فعلاً وجود ندارد . اینگونه تقاضا فرصتی را فراهم می آورد تا بازاریابان زیرک و نوآور درصدد پرورش و ارائه محصول یا خدمتی باشند که مردم خواهان آنند . بسیاری از مردم خواهان اتومبیلهای کم مصرف ، مطمئن و ارزان هستند . تقاضای پنهان شدیدی برای داشتن بزرگراهها ، اتوبوسهای تمیز و سالم ، پارکهای تفریحی ، خیابانهای خلوت ، برنامه های مناسب رادیویی و تلویزیونی و مدارس خوب وجود دارد . و وظیفۀ تبدیل تقاضای پنهان به تقاضای فعلی مؤثر را « بازاریابی پرورشی » می نامند . بازاریاب باید فردی ماهر در شناسایی اینگونه زمینه ها ی تقاضای پنهان بوده ، بتواند با هماهنگی همه وظایف بازاریابی ، بازار را با روشی منظم توسعه دهد .

4-تقاضای تنزلی :

هر نوع محصول ، خدمت ، مکان و سازمانی سرانجام روزی با تنزل کاهش تقاضا روبرو می شود . تقاضای تنزلی وضعیتی است که در آن تقاضا برای محصول یا خدمتی کمتر از سطح قبلی است و کاهش بیشتر آن نیز پیش بینی می شود  دلیل این امر عدم تلاش در جهت بهسازی و بازسازی بازار مورد نظر ، محصولات یا فعالیتهای بازاریابی است . در این موارد می توان با برنامه ریزیهای گوناگون ، منحنی عمر جدیدی برای محصول نزولی ایجاد کرد . « بازاریابی احیایی » عبارت است از یافتن پیشنهادهای تازه بازاریابی برای پیوند محصولات و خدمات با خواسته های بازار بالقوه ، برای مثال فرش دستبافت ایرانی در بازارهای جهانی براثر رقابت شدید کشورهای دیگر و نبودن سیاست مؤثر اجرایی دچار تقاضای تنزلی شده است . عرضه قالیهای با نقش و نگارهایی که مورد پسند بازارهای مختلف باشد یا نوآوریهای مانند گلهای برجسته در قالی می تواند سطح تقاضا را بالا ببرد . در بعضی از موارد می توان تقاضای تنزلی را از طریق یافتن بازارهای جدید ، جلب مشتریان رقیب ، نوآوری و ابتکار در تولید یا توزیع و قیمت گذاری و حتی شیوه های تبلیغاتی دگرگون کرد .

5-تقاضای فصلی ( نامنظم ) :

اغلب شرکت ها از داشتن سطح متوسط و پایدار تقاضا راضی ترند تا تقاضای موقت . تقاضای نامرتب وضعیتی است که در آن الگوی زمانی تقاضا بر اثر تغییرات فصلی از الگوی زمانی عرضه جدا و دور می شود ، برای مثال در ساعات اولیه صبح که بیشترین رفت و آمد در خیابانها وجود دارد ، با عدم عرضه کافی وسایل نقلیه عمومی روبرو هستیم ، در حالی که در ساعات دیگر ، بسیاری از آنها بیکار و بدون استفاده اند . وظیفه بازاریابی برای برطرف کردن تقاضای نامنظم « بازاریابی تعدیلی » نامیده ، زیرا نقش آن همزمان کردن هر چه بیشتر عرضه و تقاضاست . بسیاری از گامهای بازاریابی باید برای تغییر الگوی تقاضا برداشته شود ، برای مثال در مورد سینماها و تئاترها که در ایام وسط هفته خلوت و کم متقاضی هستند می توان با تبلیغات برای این روزها ، ارائه برنامه ای اضافی یا بلیت ارزانتر الگوی تقاضا را تغییر داد .

4-تقاضای کامل :

مطلوبترین وضعیت برای هر فروشنده داشتن تقاضای متعادل است . تقاضای متعادل وضعیتی است که در آن زمان سطح تقاضا با زمان و سطح مطلوب عرضه برابر است . تقاضای بازار تابع دو نیروی فرسایشی است یکی از آنها تغییر نیازها و سلیقه ها در بازار و دیگری رقابت فعال و شدید است . وقتی یک محصول خوب تقاضا را جذب کند ، رقبا بسرعت وارد بازار می شوند تا بتوانند قسمتی از تقاضا را به طرف خود جذب کنند . وظیفۀ بازاریابی در زمان تقاضا کامل ، « بازاریابی محافظتی و نگهداری کننده » نامیده می شود . این نوع بازاریابی نیازمند حفظ کارآیی در فعالیتهای بازاریابی روزمره و هوشیاری در شناسایی عواملی است که باعث فرسودگی می شود . این نوع بازاریابی ، در وهله اول به موارد تاکتیکی توجه دارد ، مانند حفظ قیمت درست ، حفظ انگیزه در فروشندگان و واسطه ها و کنترل شدید هزینه ها .

6- تقاضای پیش از حد :

هرازگاهی ، تقاضا برای محصول یا خدمت به طور چشمگیری بر عرضه پیشی می گیرد که آن را « تقاضای سر ریز شده » می نامند و بیانگر وضعیتی است که در آن سطح تقاضا بیش از آن است که بازاریاب بتواند یا برانگیخته شود تا جوابگوی آن باشد . این امر ممکن است ناشی از کمیابیهای موقت باشد ، مانند وقتی که تولیدکنندگان به طور ناگهانی با افزایش شدید تقاضا یاقطع شدن عرضه مواجه می شوند . گاهی نیز ممکن است ناشی از شهرت زیاد مقطعی باشد . وظیفۀ کاهش دادن تقاضای سر ریزه شده را « بازاریابی تضعیفی » می نامند . بازاریابی تضعیفی تلاشی است برای دلسرد کردن مشتریان بطور عام یا گروهی از مشتریان به طور خاص ، به طور موقت یا دائم . بازاریابی تضعیفی « بازاریابی وارونه » نیز نامیده می شود . در این وضعیت ممکن است قیمتها افزایش یابد و از کیفیت ، خدمات ، ترفیعات و آسایش کاسته شود . در این وضع ، بازاریاب باید فردی بردبار باشد . زیرا از نظر گروههای مشخصی از مردم ، چهره ای موجه قلمداد نمی شود .

7-تقاضای ناسالم :

محصولات و خدمات زیادی وجود دارند که تقاضای آنها برای رفاه مصرف کننده و رفاه عمومی و عرضه کننده مضر است . تقاضای ناسالم وضعیتی است که در آن هر نوع تقاضا زاید به نظر می رسد . مثال گویای این نوع تقاضا ، سیگار و مواد مخدر و مشروبات الکلی است . هر نوع تقاضا با هدف احتکار ، تقاضای انجام دادن خدمت خارج از ضوابط یا تقاضا برای ورود محصولهای غیر مجاز به کشور ، از جمله تقاضاهایی به شمار می روند که برای از بین بردن آنها باید به « بازاریابی مقابله ای یا عدم فروش » اقدام کرد .

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ولی اله جعفری

واژه مناسب برای مارکتینگ چه می باشد-برگرفته ازتالیفات ولی اله جعفری

برگرفته ازکتاب بازاریابی حضوردائمی دربازارداخلی وخارجی

 واژه مناسب برای مارکتینگ چه می باشد؟

 واژه مناسب برای مارکتینگ همان بازارگردانی  یا  مدیریت بازاراست که به همه امور مربوط به برنامه ریزی ، اجرا و کنترل فعالیتهای گوناگون و ابعاد آن اشاره شده را در برمی گیرد . به عبارتی مارکتینگ یاهمان بازارگردانی یعنی انجام فعالیتهای نظام مند و دائم بازارگرایی ، بازارشناسی ، بازاریابی ، بازارسازی ، بازارگرمی ، بازارگردی ، بازارسنجی و بازارداری است .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ولی اله جعفری

ابعاد گوناگون مارکتینگ چه می باشد-برگرفته ازتالیفات ولی اله جعفری

برگرفته ازکتاب بازاریابی حضوردائمی دربازارداخلی وخارجی

 

ابعاد گوناگون مارکتینگ  چه می باشدهر کدام را توضیح دهید؟

 

1-بازارگرایی :

گرایش به بازار و نیازهای مشتریان اولین ویژگی بازاریابی جدید است . مدیران کامیاب کسانی هستند که شرکت خود را با شرایط روز همگام می سازند . این همگامی زمانی امکانپذیر است که کارکنان و مدیران ، گرایش به بازار را به عنوان یک فرهنگ و بینش بپذیرند و دنبال کنند .

2-بازارشناسی :

شناخت بازار تلاشی نظام مند است برای گردآوری ، ضبط و ثبت اطلاعات مربوط به همه اجزای تشکیل دهنده نظام بازار مانند خریداران بالقوه و بالفعل ، فروشندگان بالقوه و بالفعل ، واسطه های گوناگون رقبا ، محصولات و خدمات موجود و مورد نیاز ، سازمانهای تسهیلاتی و خدماتی ( نظیر سیستم بانکی ، بیمه ، حمل و نقل ، انبارها و بانکهای اطلاعاتی ) ، سازمانهای تحقیقاتی ، تبلیغاتی و مشاوره ای و سرانجام همه عواملی که بر نظام بازار تأثیر دارند ؛ مانند قوانین ، مقررات و مصوبات دولتی ، عوامل سیاسی ، اجتماعی ، فرهنگی ، اقتصادی ، تکنولوژیک ، بومی و اقلیمی .

3-بازاریابی :

بازاریابی یعنی جستجو برای یافتن مناسبترین بازار و بخشهایی که شرکت می تواند در آنجا به صورت مفیدتر و مؤثرتر حضور یابد و پاسخگوی نیازها و خواسته های مردم باشد . به عبارتی ، بازاریابی تلاشی آگاهانه است برای تخصیص بهینه منابع و ایجاد نوعی تخصص در بازار . شرکتها باید بازار هدف خود را بیابند تا بتوانند نیازهای آن را بهتر شناسایی کرده ، محصولات و خدمات متناسب با آنها را تهیه و تأمین کنند . اساس حرکت بازاریابی جلوگیری از هدر رفتن منابع و امکانات گوناگون و یافتن مناسبترین جایگاه محصول یا شرکت در بازار است . بازاریابی یعنی بخش بندی یا تقسیم بازارها و تعیین محصولات شرکت برای مناسبترین بازارها .

4-بازارسازی :

بازارسازی یعنی نفوذ در بازار و معرفی و شناساندن بنگاه وشرکت و محصولات و خدمات آن با استفاده از عوامل قابل کنترل بازاریابی ( محصول ، قیمت ، توزیع و ترفیع فروش ) که آن را آمیخته بازاریابی می نامند . بازاریابان با به کارگیری درست و اصولی این عوامل می توانند در شرایط مختلف جایگاهی برای خود در بازار به وجود آورند و با سیاستها و برنامه های مناسب سهم بیشتری از بازار در اختیار بگیرند . بازارسازی یعنی ارائه محصولی مناسب به مشتری با قیمتی مطلوب ، در محل و زمان مورد نظر و دلخواه اوو با استفاده از ابزار و روشهای تبلیغاتی و تشویقی و آگاه کننده .

5-بازارگردی :

دنیای متحول امروز سکون و کهنگی را نفی کرده است . هر روز پدیده ای نو ، حرکتی تازه ، ایده ای جدید و خواسته ای متفاوت مطرح می شود ؛ به همین دلیل یکی از مهمترین ابعاد بازاریابی امروز ویترین گردی جهانی یا بازارگردی است . بازارگردی وظیفه ای است که بازاریاب را وادار می سازد تا بیش از دیگران با تحولات و تغییرات بازارها آشنا گردد . این آگاهی از طریق حضور در صحنه رقابت و مبادله و مشاهده بازارها امکانپذیر است شرکت کردن در نمایشگاهها ، بازدید از بازارهای گوناگون و بودن در محیط بازار ، دید مدیران را بازتر و گسترده تر می سازد . به عبارتی دیگر ، مهمترین نقش بازارگردی تقویت و گاهی تغییر « دید » است . « دید » یکی از مؤثرترین ویژگیهای هر انسان و هر مدیر است و آن، مهارت و هنر دیدن چیزهایی است که دیگران نمی بینند . بازارگردی افقهای تازه ای را به بازاریابان نشان می دهد .

6-بازارسنجی :

یکی از آفتهای مدیریت « با گذشته و در گذشته زیستن » است و یکی از مفیدترین حرکات هر مدیر بررسی و ارزیابی گذشته و استفاده از تجریبات است . بازارسنجی یعنی تحلیل موقعیت بازار با توجه به آنچه بودیم و داشتیم ، آنچه هستیم و دارم و آنچه باید داشته باشیم . بازارسنجی جهت دهنده حرکتهای شرکت در بازار آینده است . بازارسنجی یا ارزشیابی و سنجش فعالیتهای شرکت ، نقاط قوت و ضعف را بخوبی نمایان می سازد . بازارسنجی یعنی اندازه گیری عملکردها ، یافتن انحرافها و تشخیص فاصله ها بین هدف و عملکرد واقعی و ارائه پیشنهادهایی برای اصلاح امور بازاریابی شرکت . بازارسنجی وسیله ای است برای جلوگیری از اشتباهات و یافتن تواناییها و استعدادها برای رشد و توسعه بیشتر . بازارسنجی یعنی نظارت دائم بر عملکردها و کنترل آنها و ارزشیابی حرکات و فعالیتها .

7-بازارداری :

حفظ مشتری و ایجاد زمینه برای بازگرداندن او به سوی خود وظیفه ای است بسیار حساس و حیاتی که ترفندها و ابزار خاصی می طلبد . مهمترین ابزار بازارداری برای بازاریابان ارتباط دائم با مردم ، ارائه خدمات مناسب و آگاهی از حرکات رقباست . بازاردار یعنی حفظ مشتریان کنونی و تشویق و ترغیب آنان به خرید بیشتر و تداوم خرید از طریق ایجاد « رضایت » در آنان . بازارداری هنر و مهارت راضی سازی مشتری است .

8-بازارگرمی :

بازارگرمی یعنی تبلیغات و تشویقات بموقع، جهت آگاه ساختن ، متقاعد ساختن و ترغیب مشتریان برای ارتباط بیشتر با شرکت و خرید از آن و مقابله با حرکات رقیب . یکی از مهمترین ابزارهای بازارگرمی استفاده از خلاقیتها ، نوآوریها و ابتکارات است . دنیای امروز یعنی عصر تنوع ، سرعت و تحول . حفظ مشتری در این دروه، بازارگرمی ویژه ای می طلبد .

9-بازارگردانی :

همه فعالیتهای بازاریاب را می توان در بازارگردانی خلاصه کرد . بازارگردانی یعنی مدیریت بازار که شامل برنامه ریزی ، اجرا و کنترل امور گوناگون بازار و ابعاد مختلف بازاریابی است . بازارگردانی یعنی استفاده از تجربه ، دانش ، هنر و مهارتهای گوناگون برای ادارۀ بازارها و یافتن راه چاره و عاقبت اندیشی . بازارگردانی شامل تنظیم و تعیین استراتژیها و برنامه ها ، سازماندهی و اجرای همه امور مربوط به شناساندن و معرفی محصولات بنگاه و شرکت به بازارها ، نظارت برفعالیتها برای دستیابی به اهداف بنگاه و شرکت و ایجاد رضات برای مشتریان و جامعه است .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ولی اله جعفری

عوامل مؤثر در تعیین بهینه سهم بازار-برگرفته ازتالیفات ولی اله جعفری

برگرفته ازکتاب بازاریابی حضوردائمی دربازارداخلی وخارجی

عوامل مؤثر در تعیین بهینه سهم بازار،چه می باشد؟

1-میزان هزینه های بازاریابی.

2-درصد اثر بخشی هزینه های بازاریابی.

3-میزان کشش سهم بازاربنگاه هاو شرکت ها.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ولی اله جعفری

انواع سهم بازار-برگرفته ازتالیفات ولی اله جعفری

برگرفته ازکتاب بازاریابی حضوردائمی دربازارداخلی وخارجی

12

انواع سهم بازارچه می باشدهرکدام راتوضیح دهید؟

1-سهم بازار مطلق.

2-سهم بازار نسبی .

سهم بازار مطلق:

عبارتست از سهم بازار یک بنگاه و شرکت از کل بازار یعنی تقسیم تعداد فروش محصولات شرکت بر تعداد کل فروش محصولات مشابه داخلی و خارجی در بازار مورد نظر.

سهم بازار نسبی:

عبارتست از سهم بازاربنگاه وشرکت نسبت به بزرگترین رقیب خود در بازار که اصطلاحاً رهبر نامیده می شود
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ولی اله جعفری

سهم بازاریعنی چه-برگرفته ازتالیفات ولی اله جعفری

برگرفته ازکتاب بازاریابی حضوردائمی دربازارداخلی وخارجی

1

 

سهم بازاریعنی چه؟

بخشی از کل بازار که بنگاه و شرکت آن را به خود اختصاص داده و برنامه های بازاریابی خود را در راستای رفع نیازهای آن تهیه، تنظیم و اجرا می نماید
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ولی اله جعفری

رسالت بنگاه و شرکت بیانگرچه موارد می باشد-برگرفته ازتالیفات ولی اله جعفری

برگرفته ازکتاب بازاریابی حضوردائمی دربازارداخلی وخارجی

رسالت بنگاه و شرکت بیانگرچه موارد می باشد ؟

1-چرایی تشکیل بنگاه و شرکت.

2-مقصد و هدف نهایی آن.

3-توانایی های اصلی بنگاه و شرکت.

4-اعتقادات و باورهای عمده بنگاه و شرکت
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ولی اله جعفری

فرایند مدیریت بازاریابی -برگرفته ازتالیفات ولی اله جعفری

برگرفته ازکتاب بازاریابی حضوردائمی دربازارداخلی وخارجی

.

فرایند مدیریت بازاریابی شامل چه مواردی می باشد؟

1-تجزیه و تحلیل فرصت های بازار.

2-انتخاب بازارهای هدف.

3--تهیه ترکیب عناصر بازاریابی.

4-اداره و نظارت بر تلاش های بازار


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ولی اله جعفری

وظایف مدیریت بازاریابی -برگرفته ازتالیفات ولی اله جعفری

برگرفته ازکتاب بازاریابی حضوردائمی دربازار داخلی وخارجی

 

وظایف مدیریت بازاریابی چه می باشد؟

مردم معمولاً مدیر بازاریابی را کسی می دانند که وظیفۀ اولیه او ایجاد تقاضا برای محصولات بنگاه و شرکت است . وظایف دیگر او منظم کردن سطح تقاضا و زمانبندی آن و ارائه مشخصات تقاضا برای دستیابی به اهداف بنگاه و شرکت است . مدیریت بازاریابی مدیریت تقاضاست . شرکت سطح مطلوبی از معاملات یا بازارها را در نظر می گیرد که در هر مقطعی از زمان ممکن است سطح تقاضای واقعی پایین تر یا بالاتر از این سطح مطلوب یا مساوی با آن باشد . این موضوع باعث هشت وضعیت مشخص می گردد.

*-هماهنگ کردن جریان های عرضه و تقاضای کالا و خدمات است


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ولی اله جعفری