برگرفته ازکتاب بازاریابی حضوردائمی دربازارداخلی وخارجی
انواع تقاضا و
وظایف اساسی بازاریابی نسبت به آنچه
می باشدهرکدام راتوضیح دهید؟
1-تقاضای منفی :
تقاضای منفی
وضعیتی است که در آن تقریباً بیشتر بخشهای مهم بازار بالقوه ، به محصول و خدمات
تمایل ندارند ، برای مثال عده ای از مردم در مورد مسافرت با قطار تقاضای منفی
دارند . بسیاری از مردم ایران برای محصولات ایرانی ، در مقابل محصولات خارجی
تقاضای منفی دارند . وظیفۀ مدیر بازاریابی در زمانی که تقاضای منفی وجود دارد ،
بویژه اگر عرضه مثبت باشد ، این است که با طرحها و برنامه های خود باعث شود تا با
بالا بردن تقاضا ، آن را از حالت منفی به مثبت وسرانجام به سطحی مساوی با عرضه
مثبت برساند . این وظیفه را « بازاریابی تبدیلی » می نامند . او باید به شناخت علل
و دلایل و مقاومت بازار در برابر محصولات و خدمات بنگاه وشرکت و رفع آنها بپردازد
. بعضی از اینگونه عوامل عبارتند از : ارزشها ، احساسات و هزینه ها است .
2-نبودن تقاضا :
گاهی برای تعداد
زیادی از محصولات و خدمات تقاضایی وجود ندارد و مردم نسبت به آنها بی اعتنا و بی
توجه اند . نبودن تقاضا یا بی تقاضایی بیانگر این حالت است . در این حالت سه نوع
گروه بندی وجود دارد که عبارتند از :
الف - محصولات
ظاهراً بی ارزش ، مثل کاغذهای باطله و جعبه های مقوایی ؛
ب - محصولات با ارزش
اما غیر قابل استفاده در محل ، مانند کولر در مناطق بسیار سردسیر یا قایق در مناطق
خشک کشور ؛
ج - محصولاتی
جنبۀ نوآوری دارد و تقاضایی برای آنها وجود ندارد ، زیرا بازار هدف دربارۀ آنها
اطلاع کافی ندارد .
وظیفۀ
مدیربازاریابی تبدیل نبود تقاضا به تقاضای مثبت را « ارزیابی ترغیبی » می نامند .
این نوع بازاریابی کار دشواری است . در مود « الف » بازاریاب می تواند کاغذ باطله
را برای رفع نیازهای موجود در بازار ، مانند تولید مقوا به کار ببرد . در مورد « ب
» می تواند با ایجاد دریاچۀ مصنوعی ، یعنی تغییر دادن محیط ، محصولی مثل قایق را
قابل استفاده و تقاضا را تحریک کند . در مورد « ج » که مربوط به اقلام ناآشناست می
تواند با آموزش و دادن اطلاعات یا حتی توزیع محصول در نقاط مختلف ، کمبود یا نبود
تقاضا را تغییر دهد و به عبارت دیگر تقاضا ایجاد کند . برای مثال چند سال گذشته هیچ
گونه تقاضایی برای کامپیوترها شخصی وجود نداشت ، زیرا مردم از آن اطلاعی نداشتند و
کاربردهای آن را نمی دانستند . معمولاً برای محصولات و خدمات جدید تقاضا وجود
ندارد و باید مردم را در این موارد آگاه کرد و آموزش داد .
3-تقاضای
پنهان :
تقاضای پنهان
وضعیتی است که در آن عده زیادی از مردم نیاز شدید مشترکی به محصولات یا خدماتی
دارند که فعلاً وجود ندارد . اینگونه تقاضا فرصتی را فراهم می آورد تا بازاریابان
زیرک و نوآور درصدد پرورش و ارائه محصول یا خدمتی باشند که مردم خواهان آنند .
بسیاری از مردم خواهان اتومبیلهای کم مصرف ، مطمئن و ارزان هستند . تقاضای پنهان
شدیدی برای داشتن بزرگراهها ، اتوبوسهای تمیز و سالم ، پارکهای تفریحی ، خیابانهای
خلوت ، برنامه های مناسب رادیویی و تلویزیونی و مدارس خوب وجود دارد . و وظیفۀ
تبدیل تقاضای پنهان به تقاضای فعلی مؤثر را « بازاریابی پرورشی » می نامند .
بازاریاب باید فردی ماهر در شناسایی اینگونه زمینه ها ی تقاضای پنهان بوده ،
بتواند با هماهنگی همه وظایف بازاریابی ، بازار را با روشی منظم توسعه دهد .
4-تقاضای تنزلی :
هر نوع محصول ،
خدمت ، مکان و سازمانی سرانجام روزی با تنزل کاهش تقاضا روبرو می شود . تقاضای
تنزلی وضعیتی است که در آن تقاضا برای محصول یا خدمتی کمتر از سطح قبلی است و کاهش
بیشتر آن نیز پیش بینی می شود دلیل این
امر عدم تلاش در جهت بهسازی و بازسازی بازار مورد نظر ، محصولات یا فعالیتهای
بازاریابی است . در این موارد می توان با برنامه ریزیهای گوناگون ، منحنی عمر
جدیدی برای محصول نزولی ایجاد کرد . « بازاریابی احیایی » عبارت است از یافتن
پیشنهادهای تازه بازاریابی برای پیوند محصولات و خدمات با خواسته های بازار بالقوه
، برای مثال فرش دستبافت ایرانی در بازارهای جهانی براثر رقابت شدید کشورهای دیگر
و نبودن سیاست مؤثر اجرایی دچار تقاضای تنزلی شده است . عرضه قالیهای با نقش و
نگارهایی که مورد پسند بازارهای مختلف باشد یا نوآوریهای مانند گلهای برجسته در
قالی می تواند سطح تقاضا را بالا ببرد . در بعضی از موارد می توان تقاضای تنزلی را
از طریق یافتن بازارهای جدید ، جلب مشتریان رقیب ، نوآوری و ابتکار در تولید یا
توزیع و قیمت گذاری و حتی شیوه های تبلیغاتی دگرگون کرد .
5-تقاضای فصلی
( نامنظم ) :
اغلب شرکت ها از
داشتن سطح متوسط و پایدار تقاضا راضی ترند تا تقاضای موقت . تقاضای نامرتب وضعیتی
است که در آن الگوی زمانی تقاضا بر اثر تغییرات فصلی از الگوی زمانی عرضه جدا و
دور می شود ، برای مثال در ساعات اولیه صبح که بیشترین رفت و آمد در خیابانها وجود
دارد ، با عدم عرضه کافی وسایل نقلیه عمومی روبرو هستیم ، در حالی که در ساعات
دیگر ، بسیاری از آنها بیکار و بدون استفاده اند . وظیفه بازاریابی برای برطرف
کردن تقاضای نامنظم « بازاریابی تعدیلی » نامیده ، زیرا نقش آن همزمان کردن هر چه
بیشتر عرضه و تقاضاست . بسیاری از گامهای بازاریابی باید برای تغییر الگوی تقاضا
برداشته شود ، برای مثال در مورد سینماها و تئاترها که در ایام وسط هفته خلوت و کم
متقاضی هستند می توان با تبلیغات برای این روزها ، ارائه برنامه ای اضافی یا بلیت
ارزانتر الگوی تقاضا را تغییر داد .
4-تقاضای کامل :
مطلوبترین وضعیت
برای هر فروشنده داشتن تقاضای متعادل است . تقاضای متعادل وضعیتی است که در آن
زمان سطح تقاضا با زمان و سطح مطلوب عرضه برابر است . تقاضای بازار تابع دو نیروی
فرسایشی است یکی از آنها تغییر نیازها و سلیقه ها در بازار و دیگری رقابت فعال و
شدید است . وقتی یک محصول خوب تقاضا را جذب کند ، رقبا بسرعت وارد بازار می شوند
تا بتوانند قسمتی از تقاضا را به طرف خود جذب کنند . وظیفۀ بازاریابی در زمان
تقاضا کامل ، « بازاریابی محافظتی و نگهداری کننده » نامیده می شود . این نوع
بازاریابی نیازمند حفظ کارآیی در فعالیتهای بازاریابی روزمره و هوشیاری در شناسایی
عواملی است که باعث فرسودگی می شود . این نوع بازاریابی ، در وهله اول به موارد
تاکتیکی توجه دارد ، مانند حفظ قیمت درست ، حفظ انگیزه در فروشندگان و واسطه ها و
کنترل شدید هزینه ها .
6- تقاضای پیش از
حد :
هرازگاهی ، تقاضا
برای محصول یا خدمت به طور چشمگیری بر عرضه پیشی می گیرد که آن را « تقاضای سر ریز
شده » می نامند و بیانگر وضعیتی است که در آن سطح تقاضا بیش از آن است که بازاریاب
بتواند یا برانگیخته شود تا جوابگوی آن باشد . این امر ممکن است ناشی از کمیابیهای
موقت باشد ، مانند وقتی که تولیدکنندگان به طور ناگهانی با افزایش شدید تقاضا
یاقطع شدن عرضه مواجه می شوند . گاهی نیز ممکن است ناشی از شهرت زیاد مقطعی باشد .
وظیفۀ کاهش دادن تقاضای سر ریزه شده را « بازاریابی تضعیفی » می نامند . بازاریابی
تضعیفی تلاشی است برای دلسرد کردن مشتریان بطور عام یا گروهی از مشتریان به طور
خاص ، به طور موقت یا دائم . بازاریابی تضعیفی « بازاریابی وارونه » نیز نامیده می
شود . در این وضعیت ممکن است قیمتها افزایش یابد و از کیفیت ، خدمات ، ترفیعات و
آسایش کاسته شود . در این وضع ، بازاریاب باید فردی بردبار باشد . زیرا از نظر
گروههای مشخصی از مردم ، چهره ای موجه قلمداد نمی شود .
7-تقاضای ناسالم :
محصولات و خدمات
زیادی وجود دارند که تقاضای آنها برای رفاه مصرف کننده و رفاه عمومی و عرضه کننده
مضر است . تقاضای ناسالم وضعیتی است که در آن هر نوع تقاضا زاید به نظر می رسد .
مثال گویای این نوع تقاضا ، سیگار و مواد مخدر و مشروبات الکلی است . هر نوع تقاضا
با هدف احتکار ، تقاضای انجام دادن خدمت خارج از ضوابط یا تقاضا برای ورود
محصولهای غیر مجاز به کشور ، از جمله تقاضاهایی به شمار می روند که برای از بین
بردن آنها باید به « بازاریابی مقابله ای یا عدم فروش » اقدام کرد .