برگرفته ازکتاب مدیریت کسب وکار
مدیریت فرآیند کسب و کار را تعریف کنید؟
*-مدیریت فرآیند کسب و کار رویکردی است نظاممند برای افزایش کارایی و اثربخشی و توانایی اقتباسپذیری جریا ن کاری سازمان با محیط در حال تغییر کسب و کار.
*- به عبارت دیگر نظارت و کنترل فرآیندهای جاری در سازمان و روشی مناسب برای حصول اطمینان از اثربخشی و کارآمد بودن فرآیندها را مدیریت فرآیند کسب و کار میگویندبرگرفته ازکتاب مدیریت کسب وکا
فرآیند کسب و کار را تعریف کنید؟
*-فرآیند کسب و کار «مجموعهای از فعالیتهاست که با هم انجام شده و به ارزشآفرینی برای مشتری منجر میشود».
*-فرآیند کسب و کار یا روش کسب و کار مجموعهای از فعالیتها یا وظایف مرتبط و با ساختاری هستند که کالا یا خدمتی خاص (انجام وظیفهای خاص) را برای مشتری یا مشتریان خاصی تولید میکند.
*-به مجموعهای از فعالیتها در یک شرکت که به منظور رسیدن به یک هدف مشخص انجام میشوند، فرآیند کسب و کار میگوییم.
*- در واقع فرآیند کسب و کار خود از مجموعهای از فرآیندهای جزئی وابسته به هم تشکیل شده است. این فرآیندها دارای یک ترتیب منطقی بوده و در نهایت هدف اصلی شرکت را به دست میآورند.
*-مجموعهای از فعالیتها که یک یا چند نوع داده را گرفته و یک خروجی ارزشمند برای مشتری خلق میکنند، را فرآیند کسب و کار میگویند.
برگرفته ارکتاب مدیریت کسب وکار
علمی بودن کسب و کار یعنی چه؟
علمی بودن کسب وکار یعنی منطبق و هماهنگ پیش رفتن با متغیرهای محیطی.
برگرفته ازکتاب مدیریت کسب وکار
کسب وکار راتعریف کنید؟
کسب وکار یعنی خرید وفروش کالا وخدمت به منظور کسب درآمد.
برگرفته ازکتاب مشتری چک سفید
مشتری یعنی کسب وکار، کسب وکار یعنی خرید و فروش کالا و خدمت به منظور کسب درآمد.
مشتری برای یک بنگاه اقتصادی و شرکت مشتری‌مدار به منزله چیست؟
مشتری برای کسب و کار شما به منزله جان شماست، ولی‌نعمت شماست، تاج سر شماست، رییس شماست، دولت رفاه شماست، پادشاه شماست، مشتری مانند کودکی است که به نوازش نیاز دارد، مشتری مانند مرغ طلاست که هرروز برای شما تخم طلا میکند. مشتری میهمان شماست، مشتری خانواده شماست، مشتری مانند درخت است، درختی را که بر سرتان سایه می‌افکند قطع نکنید.
عدم وجود مشتری به معنی عدم کسب درآمد و سود و در نهایت برابر با نابودی بنگاه و شرکت خواهد بود.
برگرفته ازکتاب مشتری چک سفید
· مشتری کسی است که به بنگاه و شرکت نفع می‌رساند و خود نیز منفعت می‌برد، اگر غیراز این باشد از دایره تعریف مشتری خارج است.
· مشتری کسی است که از بنگاه یا شرکت کالا یا خدمت می‌خرد؛ اگر در حال خرید باشد مشتری بالفعل و اگر در آینده بخرد مشتری بالقوه نامیده میشود.
· مشتری کسی است که طالب تعویض چیز ارزشمندی با چیز ارزشمند دیگری باشد.
· مشتری شخص یا اشخاص یا بنگاه‌هایی هستند که با دیگری قرارداد می‌بندد تا به او کالا یا خدمتی را ارائه کند.
· مشتری همان کسی است که نیازش را، خود تعریف میکند، کالاها و خدمات تولیدی ما را مصرف میکند و حاضر است بابت آن هزینه مناسبی را بپردازد. ولی زمانی این هزینه تقبل میشود که در کالاها یا خدمات تحویلی، ارزشی را ببیند که پرداخت آن هزینه را توجیه نماید.
· مشتری کسی است که انجام معامله و دادستدی را در یک محیط رقابتی به‌عهده دارد و در حالت تعاملی چیزی را می‌دهد و چیزی را می‌گیرد.
در فرهنگ و ادب پارسی مفهوم «مشتری» مترادف با «خریدار» است. مشتری به بنگاه یا فردی گفته میشود که محصول یا خدمات دریافت میکند و به عبارت دیگر مشتری به خریدار تولید یا خدمات گفته میشود.
در مباحث مربوط به بازاریابی و فروش، مشتری کیست؟
مشتری به کسانی گفته میشود که توانایی و استعداد خرید کالا و یا خدمتی را داشته باشند. در این تعریف «توانایی» به معنی امکان پرداخت وجه و «استعداد» به مفهوم درک و شناخت مزیت‌های کالا و خدمتی که موجب تامین بخشی از نیازهای او میشود، به‌کار گرفته شده است. بنابراین، تبدیل یک فرد به مشتری هنگامی محقق خواهد شد که عناصر توانایی و استعداد به صورت تداوم در وی بروز کند تا عمل «خرید» انجام پذیرد.
برگرفته ازکتاب برند تبلیغات توزیع چشمه جوشان ثروت
فرمان هشتم :
از ” حضور ” به سمت ” تماس ” حرکت کنید :
” حضور ” ، دیده می شود ولی حس نمی شود . حضور هیجانی حس می شود . حضور یک اثر است ولی ” تماس ” یک برخورد است . یک ضربه استبرگرفته ازکتاب رمزموفقیت خرده فروشان مغازه داران وصاحبان کسب وکار
شعار بعد از فروش پس گرفته نمی شود، آیا با اصول کسب وکار سازگار است؟
در یک بازار رقابتی و غیرانحصاری که مشتری قدرت انتخاب وسیعی دارد شعار «بعد از فروش پس گرفته نمی شود» با اصول کسب وکار در تضاد است.
برگرفته ازکتاب مشتری چک سفید
اگر بخواهید هرگز در کسب و کار شکست نخورید چه باید بکنید؟
اگر هر بنگاه اقتصادی این سه قانون را رعایت کند هرگز شکست نخواهد خورد:
1- تأمین نیاز مشتری (یعنی کالاو خدمتی ارائه کند که نیاز مشتری را تامین کند)
2- ایجاد ارزش افزوده (یعنی کالاو خدماتی را ارائه کند که برایش سود داشته باشد)
3- ثبت و نگهداری حسابها (یعنی حساب و کتاب داشته باشد. حساب حساب است کاکا برادر)
برگرفته ازکتاب مشتری چک سفید
زمان‌بندی در کسب وکار یعنی چه؟
زمان‌بندی عبارت است از هماهنگ کردن کالا یا خدمات با خواسته‌ها و نیازهای بازار فعلی- انتخاب کالا یا خدمات مناسب در مکان و زمان مناسب. بدین منظور شما باید یاد بگیرید که بازار را سنجیده و زمان‌بندی کنید. شما بایستی از موعد مناسب ورود به بازار و خروج از آن آگاهی داشته باشید. در سیستم ثروت‌آفرینی سریع، نیت شما باید کشف فرصت‌های کف بازار باشد. بدین معنا که تقاضا برای کالای موردنظر، بالا و عرضه کالا پایین باشد. درحال حاضر، آسانسور فرصت‌ها در حال بالا رفتن است. زمان، زمان سوار شدن است. اگر مکث کنید، عرضه بر تقاضا پیشی می‌گیرد وآسانسور فرصت‌ها شروع به پایین آمدن میکند آن وقت، زمان پیاده شدن خواهد بود.
