ایران ثروت

مدیریت کسب و کار

۱۳۹۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ایران ثروت» ثبت شده است

کار و ثروتمندی از نگاه آمریکا و اروپا برگرفته از تالیفات ولی اله جعفری

برگرفته از کتاب مدیریت کسب و کار


1-     

آمریکاییان در مورد کار چه نظری دارند؟

بیشتر آمریکاییان عقیده دارند که فردا می­تواند بهتر از امروز باشد و خود را مسئول می­دانند که برای ساختن آینده­ای بهتر هر کاری که از دستشان برمی­آید انجام دهند.

نگاه به ثروتمندی در اروپا و آمریکا چگونه است؟

«چرچیل» روزی گفته بود که اگر جامعۀ ثروتمندی می­خواهید باید ثروتمندان را تحمل کنید. حال آنکه در آمریکا ثروتمند به جای تحمل، ستایش می­شود به شرطی که ثروت او از راهی آبرومندانه و شرافتمند به دست آمده باشد. ارج نهادن به ثروتی که از راه تلاش و کوشش و با خلاقیت و ابتکار حاصل شده از یک طرف و ارزش نهادن به آموزش و پژوهش به نحوی که جامعه را به صحنه آموزش و پژوهش تبدیل کند و علم پژوهش و فناوری را موضوعات مورد علاقه عموم قرار دهد. نشانه­هایی از جامه اطلاعاتی موجود در غرب است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ولی اله جعفری

کارآفرین چه کاری انجام می دهد-برگرفته ازتالیفات ولی اله جعفری

برگرفته ازکتاب مدیریت کسب وکار

 

 

 

کارآفرین دقیقا چه کاری انجام می­دهد هرکدام را توضیح دهید.

حال به توضیح مختصری از هرکدام از وظایف فوق می­پردازیم.

موقعیت­های اقتصادی:

 فقط افراد کارآفرین می­توانند قاطعانه نسبت به یکی از موقعیت­های محیط عکس­العمل نشان دهند. دیگران ممکن است موقعیت را ببینند، بشنوند، یاد بگیرند و حتی تا اندازه­ای تجربه کنند، اما فقط کارآفرین از آن به نحو مطلوب استفاده می­کند. کارآفرین با زیرکی، محیط اطراف خود را تحت نظارت دارد و به دنبال ایده­ها و موقعیت­ها برای سوددهی می­باشد.

کارآفرین از خطر نمی­هراسد:

 کارآفرین نه تنها ایده­ها را بعنوان موقعیّت کاری دنبال می­کند بلکه خطرات موجود در این ایده­ها را هم محاسبه می­نمایند. وقتی که کارآفرین خطرات یک کار را محاسبه می­نماید، شانس موفقیّت یا شکست را در نظر می­گیرد. براساس این تخمین­ها، او تصمیم می­گیرد که کار را ادامه داده یا از آن صرف­نظر کند. کارآفرینان برخلاف مردم عادی خطر را می­پذیرند، توجه خود را معطوف به شانس موفقیّت می­کنند و از شکست ترسی ندارند. در عین حال از امکان شکست آگاه بوده و به همین خاطر کار برایشان جذاب­تر می­شود. آنها آرزو دارند ثابت کنند که می­توانند با استفاده از نبوغ خود بر مشکلات فایق آیند.

کارآفرین تولید سرمایه می­کند:

 بسیاری از مردم بخاطر نداشتن سرمایه نمی­توانند کاری را شروع کنند، اما کمبود سرمایه هرگز مانع پیشروی کارآفرین واقعی نمی­شود. کارآفرین به روش­های مختلف ایجاد سرمایه می­کند. ممکن است به دنبال سرمایه­دارانی باشد که طرح­های او را باور داشته باشند و خطر را با دوستان و آشنایان نزدیک تقسیم می­نماید و یا از منابع پولی مثل بانک­ها و... استفاده می­کند.

کارآفرین نوآوری دارد:

 یکی از علائم کارآفرینی نوآوری است. به همین دلیل است که می­گویند کارآفرین کار را به سمت پیشرفت و توسعه سوق می­دهد. نوآوری کارآفرینان، همواره موجب انقلاب در زندگی روزمره می­شود. آنها به روش­هایی فکر می­کنند که بتوانند محصولی با استفاده­ی خاص، برای استفاده­های دیگر تطبیق دهند، اصلاح، جایگزین یا ترکیب کنند.

کارآفرین کار را نظم می­بخشد:

کارآفرین کسی است که مسئولیّت گردآوری تمامی منابع مورد نیاز برای شروع کار را به عهده دارد. او کسی است که فکر می­کند چگونه، کجا، چه موقع و چه تعداد مواد، کارگر، سرمایه و .... برای تبدیل ایده­ها به محصول، مورد نیاز است. کارآفرین فعالیّت­های افراد اعم از تولید، فروش، اداری، مالی و ... را هماهنگ می­نماید. او مراقب است که سفارش­ها به موقع تحویل داده شوند، کیفیت محصولات خوب باشد و تمامی نقل و انتقالات به خوبی ثبت شوند.

کارآفرین تصمیم می­گیرد:

 تحت شرایط نامطمئن کارآفرین تمامی جوانب را برای حل مشکلات در نظر گرفته و بنابر تناسبشان، آنها را طبقه­بندی می­کند و بهترین راه­حل­ها را انتخاب می­کند ولی باید همیشه در جستجوی راه­حل­های جایگزین باشد. وقتی که مؤسسه کوچک و نوپا است، تصمیم­گیری باید توسط کارآفرین انجام شود و نمی­توان این تصمیم­گیری­ها را به افراد و کارکنان ارجاع داد. اما وقتی مؤسسه بزرگتر می­شود، می­توان بعضی از این تصمیم­ها را به سرپرستان محوّل نمود، ولی تصمیم­های اصلی همچنان باید توسط خود کارآفرین گرفته شود.

کارآفرین برنامه­ریزی می­کند:

کارآفرین می­تواند در حالت اضطراری پاسخگو باشد. او در صورت نیاز می­تواند ناگهان تصمیم­گیری کند. برای این کار، او باید حوادثی را که ممکن است در آینده اتفاق بیفتد پیش­بینی کند و از عواقب آن آگاه باشد. ماهیّت شغلی کارآفرین، سرمایه­گذاری طولانی مدت، پیش­بینی جایگزین­ها و عواقب آنها قبل از اتفاق، پیش­بینی تغییرات و آمادگی تطبیق با این شرایط، امر مهم برنامه­ریزی، را ایجاب می­کند.

کارآفرین تولیدات خود را با سود می­فروشد:

کارآفرین فردی اقتصادی است. بدین ترتیب که او مواظب است تولیداتش فروش داشته و پول­ساز باشد. او با مشتریان خود ارتباط شخصی برقرار می­کند و عامل عرضه محصولات و خدمات خود می­باشد. سود یکی از عوامل مهم برای بقا است. سود یکی از شاخص­های تعیین کننده در چگونگی اداره­ی یک شغل در شروع آن می­باشد. سود نشان­دهنده پذیرش یا عدم پذیرش محصول در بازار است. سود در کارآفرینی هم پاداش است و هم ایجاد انگیزه می­کند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ولی اله جعفری

فرآیندکار آفرینی شامل چند مرحله است-برگرفته ازتالیفات ولی اله جعفری

برگرفته ازکتاب مدیریت کسب وکار

 

 فرایند کارآفرینی شامل چند مرحله است؟

اداره بنگاه و تثبیت آن7

تأسیس و راه­اندازی کسب و کار 6

تأمین منابع مورد نیاز 5

تدوین طرح کسب وکار 4

نوآوری و ایده­یابی 3

شناسایی و ارزیابی فرصت 2

خودارزیابی و کسب آمادگی 1

 

1-   خودارزیابی و کسب آمادگی:

زندگی کارآفرینی، زندگی ساده و راحتی نیست. این افراد می­بایست برای رسیدن به رفاه اقتصادی، کسب درآمد بیشتر و همچنین رسیدن به رضایت شغلی و شخصی، انرژی بیشتری صرف نمایند.

توانایی مقابله با مشکلات و تنگناها و شکست­ها، ویژگی­ای است که کارآفرینان می­بایست آن را دارا باشند. در نتیجه ارزیابی ویژگی­های شخصیّتی و توانایی­های فرد، قبل از شروع کسب و کار و فعالیت اقتصادی باید مورد توجه قرار گیرد و کارآفرین از طریق پرسشنامه­ها و تست­های مختلف نسبت به ارزیابی مهارت­ها وتوانایی خود اقدام نماید و در زمینه مهارت­های مورد نیاز که آمادگی نسبی ندارد و نیاز به آموزش و مهارت لازم دارد برای کسب آمادگی تلاش نماید.

 

2-   شناسایی و ارزیابی فرصت:

شناسایی فرصت و ارزیابی آن یکی از مشکل­ترین کارهاست. اکثر فرصت­های مناسب و خوب تجاری به ناگاه و خودبه­خود نمایان نمی­شوند بلکه فرد کارآفرین با هوشیاری و توجه به اطراف و موقعیت­های مختلف، فرصت­های بالقوه­ای که وجود دارند را کشف می­کند.

فرد کارآفرین در هر موقعیتی به فکر یافتن احتیاجات جدید و فرصت­هایی برای ایجاد مشاغلی است که این احتیاجات و حوائج را برطرف کند، او همیشه در پی آن است که محصول بهتری تولید کند. مثلا کارآفرینی که در فعالیت تولید اسباب­بازی مشغول به کار می­باشد، همیشه در اسباب­بازیهای کودکان اطرافیان خود، در پی یافتن چیزی است، او با تحت نظر گرفتن بچه­های اطراف خود و شناسایی علائق و نیازهای آنها، در پی آن است که محصولی جدید و مورد علاقه آنها تولید کند.

برای ارزیابی فرصت ابتدا باید به سؤالات زیر پاسخ دهید:

·        تأمین کننده چه نیازی در بازار است؟

·        مشاهدات شخصی فرد درباره این نیازها در بازار چه چیزهایی بوده است؟

·        شرایط اجتماعی حاکم بر این نیاز کدام است؟

·        چه نوع اطلاعات و داده­های تحقیقاتی توجیه کننده­ی این نیاز بازار است؟

·        چه حق ثبت­هایی ممکن است برای تحقق این نیاز لازم باشد؟

·        چه رقابتی در این بازار وجود دارد؟ چگونه می­خواهید عملکرد این رقابت را شرح دهید؟

·        بازار بین­المللی چه وضعیتی دارد؟

·        رقابت بین­المللی چه وضعیتی دارد؟

·        هزینه این فعالیت از کجا تأمین می­شود؟

به طور کلی در بخش شناسایی و ارزیابی فرصت باید این مراحل را طی کنید:

-         ایجاد و افزایش فرصت.

-         ارزش حقیقی و مفهومی فرصت.

-         خطر احتمالی و بازده فرصت.

-         تناسب فرصت با مهارت­ها و اهداف کارآفرین.

-         موقعیت رقابتی.

3-   نوآوری و ایده­یابی:

در این مرحله، فرد کارآفرین می­بایست بعد از کشف فرصت­های نهفته در بازار، ایده­های مناسب را استخراج نماید. بدین معنی که از بین سرنخ­های متعددی که باعث کشف این فرصت شده است پس از بررسی، یکی از آنها را انتخاب نماید و سپس ایده انتخابی را به ظهور برساند و به آن نمود عینی بدهد.

درحقیقت نوآوری زمانی صورت می­گیرد که ایده تبدیل به یک محصول یا خدمت شود و در نهایت برای صاحب آن کسب درآمد و سود بیشتر به همراه داشته باشد.

4-   تدوین طرح کسب و کار:

یک طرح کسب و کار خوب برای بهره­گیری از فرصت تعیین شده تدوین می­شود. طرح تجاری در حقیقت برنامه کاری شما برای راه­اندازه یک کسب و کار است که به صورت مکتوب نوشته شده است.

5-   تأمین منابع مورد نیاز:

منابع مورد نیاز برای ایجاد فرصت نیز باید مشخص شود. فرآیند تعیین منابع با برآورد منابع فعلی کارآفرین آغاز می­گردد. کارآفرین باید همواره در جستجوی جذب منابع بیشتر برای توسعه فعالیت کارآفرینانه خود باشد، هرچه فعالیت کارآفرینانه توسعه یابد، احتمالا بودجه بیشتری هم برای تأمین اعتبار رشد فعالیت کارآفرینانه نیاز خواهد بود.

به طور کلی برای تأمین منابع مورد نیاز باید مراحل زیر را طی کرد:

-         منابع موجود کارآفرین.

-         فاصله بین منابع و ملزومات موجود.

-         دسترسی به منابع مورد نیاز.

6-   تأسیس و راه­اندازی کسب و کار:

در مرحله تأسیس، فرد کارآفرین با توجه به انتخاب ایده و تصمیم به تبدیل آن ایده به یک محصول یا خدمت، با استفاده از منابع فراهم شده، براساس طرح تدوین شده، عملا کسب و کار و فعالیت اقتصادی خود را آغاز می­کند.

7-   اداره کسب و کار و تثبیت آن:

کارآفرین پس از کسب منابع باید آنها را در اجرای طرح تجاری به کار بندد. مشکلات عملیاتی پروژه در حال رشد نیز باید بررسی شود. شیوه مدیریتی و سیستم کنترلی باید طوری انتخاب شود که دامنه هر مشکلی را بتواند با دقت کنترل کند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ولی اله جعفری

عوامل حیاتی برای نهادینه کردن خلاقیت ونوآوری-برگرفته ازتالیفات ولی اله جعفری

برگرفته ازکتاب مدیریت کسب وکار

 

سه عامل حیاتی برای نهادینه کردن خلاقیت و نوآوری چه می باشد هر کدام را توضیح دهید؟

1-برنامه‌ریزی.

2-فرهنگ سازمانی.

3-ساختار سازمانی.

1-نقش برنامه‌ریزی:

مسیر ممتد خلاقیت و نوآوری با برنامه‌ریزی آغاز می‌شود. مدیران ماموریت و هدفهای راهیردی را با تعیین آماجها و دستور جلسات به گونه‌ای ترسیم می‌کنند که تغییر خلاق و نوآور سازمان را هدایت کنند.

2-ویژگی های فرهنگ سازمانی برای خلاقیت و نوآوری:

1-پذیرش ابهام:  تاکید بسیار زیاد بر عینیت و شرح جزئیات خلاقیت را محدود می‌کند.2-تحمل غیر عملی بودن:  افرادی که برای مسایل مختلف راه‌حلهای غیر عملی و حتی احمقانه می یابند سرکوب نمی‌شوند.3-تحمل مخاطره: کارکنان برای تجربه کردن تشویق می‌شوند بدون آنکه نگران شکست در تجربیات خود باشند.4-تحمل تعارض:  پراکندگی عقاید تشویق می‌شود.هماهنگی و توافق بین افراد و واحدها به عنوان نشانه ای از موفقیت تلقی نمی‌شود.5-تاکید بر هدف به جای وسیله:  اهداف روشنی وضع می‌شوند و افراد تشویق می‌شوند تا راه‌حلهای جایگزین برای دستیابی به هدفهای خودشان بیابند.6-تاکید بر نظام باز: سازمان از نزدیک بر محیط نظارت دارد،و در برابر دگرگونیهای محیطی به سرعت واکنش نشان می‌دهد. 

3-نقش ساختار سازمانی:

ساختارهای زنده و پویای سازمانی اثر مثبت بر خلاقیت و نوآوری دارند، زیرا این ساختارها رسمیت و تمرکز کمتری دارند و با انعطاف‌پذیری بیشتر می توانند خود را با نیازهای محیطی سازگار کنند.

4-ویژگی‌های ساختار سازمانی برای نهادینه کردن خلاقیت و نوآوری:

1-واگذار کردن اختیار به مدیران و کارکنان تا خلاق و نوآور شوند.2-مشاغل سازمان کاملا مشخص و تعریف شده نباشد.3-قوانین رسمی کمتری بر کار سازمان حاکم باشد.4-افراد به جای روشهای کار، براساس نتایج عملکردشان ارزیابی شوند.5-بخش جداگانهای مخصوص فعالیتهای خلاق و نوآور در سازمان ایجاد شود.6-تیمهای میان رشته ای از متخصصانی از حوزه های بازاریابی، عملیاتی تحقیق وتوسعه و سایر تخصصها در سازمان ایجاد شود.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ولی اله جعفری

خطرهاوعوامل شکست کارآفرینان-برگرفته ازتالیفات ولی اله جعفری

برگرفته ازکتاب مدیریت کسب وکار

 

خطرها و عوامل شکست کارآفرینان چه می­باشد؟

1-   حرکت بدون یک برنامه منسجم در کسب و کار:

به عنوان مثال درصدد بازکردن یک مغازه هستید، محلی را انتخاب می­کنید که باید هزینه اجاره آن را بپردازید، ممکن است مخارج زیادی نیز برای تهیه دکور مناسب متحمل شوید، بدون آنکه به نحوه بازگشت این هزینه­ها بیاندیشید. عدم برنامه­ریزی صحیح در واقع علت مشکلاتی از قبیل فقدان سرمایه کافی و جریان انداختن ضعیف نقدینگی است. پس به خاطر داشته باشید در هنگام راه­اندازی یک کسب و کار، یک برنامه کاری منسجم با در نظر گرفتن تمام امور مالی، بازاریابی و دیگر موارد را طراحی کنید.

2-   فقدان سرمایه کافی:

شما به عنوان صاحب کسب و کار، می­بایست تخمین بزنید به چه مقدار پول نیاز دارید تا بتوانید کار خود را راه­اندازه کنید و آن را خوب اداره کنید.

3-   پیش­بینی ناقص بودجه:

تازه­کاران تجارت معمولا نیازهای مالی خود را دست­کم می­گیرند، این افراد در ابتدای کار هزینه زیادی را صرف خرید لوازم اداری و محصولاتی می­کنند که ممکن است بسیار کم­اهمیت­تر از آنچه باشند که به آن نیاز دارند. همچنین به این موضوع توجه نمی­کنند که اکثر مشتریان به طور  اقساط خرید می­کنند و بازگشت پول به کندی انجام می­گیرد. به همین علت مشاوران مدیریت معمولا پیشنهاد می­کنند که پس از محاسبه بودجه مورد نیاز خود برای راه­اندازه تجارت، حداقل 50 درصد به آن اضافه کنید به این ترتیب برای مدیریت ریسک­های احتمالی آماده خواهید شد.

4-   قیمت­گذاری غلط:

گاهی کارآفرینان تازه­کار، فریب کمیّت را می­خوردند و به کیفیت اهمیت نمی­دهند. آنها می­اندیشند اگر جنس­ها را ارزان قیمت عرضه کنند، فروش بهتری خواهند داشت و به زودی میلیونر می­شوند، اما این تصور غلط است.

به خاطر داشته باشید قبل از قیمت­گذاری همه چیز را بسنجید، هزینه­های ثابت و متغیر را حساب کنید، روشهای تجاری و قیمت­های رقبا را مورد توجه قرار دهید و استراتژی­های فروش و بازاریابی خود را بهینه کنید.

5-   غفلت از بازاریابی:

تعداد کمی از کارآفرینان و یا افرادی که به تازگی کسب و کاری را راه­اندازی کرده و وارد دنیای تجارت شده­اند، برای ارزیابی اهمیت قائل می­شوند و برنامه و بودجه خاصی برای آن در نظر می­گیرند. اغلب تصور می­کنند که این کار یک خرج غیرضروری است، درصورتی که بازاریابی خرید را تضمین می­کند، به یاد داشته باشید اولین افرادی که برای راه­اندازی کسب و کار خود به آنها نیاز دارید، بازاریاب­ها هستند، آنها هستند که می­توانند شما را به دیگران معرفی کنند و پس از معرفی آنها، موقعیت فروش فراهم خواهد شد.

6-   درنظر نگرفتن رقابت:

بسیاری از مؤسسین یک کسب و کار یا بنگاه اقتصادی، فعالیت خود را مشابه دیگران انجام می­دهند. اطمینان حاصل کنید که در کار شما چیزی منحصر به فرد و متفاوت از دیگر رقبا وجود دارد.

7-   نداشتن انعطاف­پذیری لازم:

هرگز فراموش نکنید که انعطاف­پذیر باشید، کالا و روند فعالیت و بازاریابی خود را به گونه­ای تطبیق دهید که بتوانید با رقبای بزرگ رقابت کنید.

8-   اسارت در کسب و کار به جای ریاست بر آن:

در آغاز فعالیت یک کسب و کار، اتفاقات ناگهانی اما قابل پیش­بینی به وقوع می­پیوندند که می­توان آنها را توسط تجربیات شخصی، با استفاده از روش آزمون و خطا حل کرد، اما همین­طور که تجارت شما رشد می­کند، مسائل پیچیده­تر می­شود و این روش دیگر پاسخگوی آنها نخواهد بود. بدون داشتن سیاست معیّن در مورد مشخصات مشاغل، استخدام­ها، اخراج­ها، تعطیلات، نحوه جبران، کمبودها، چگونگی ترفیع­ها و ... شرکت و تجارت نوپای شما در معرض آسیب­ها و خطرات جدی قرار خواهد گرفت و نهایتا کسب و کار ضعیف خواهد شد.

9-   رئیس در حد عالی، کارمندان درحد معمولی:

گاهی صاحب یک کسب و کار، بسیار آگاه و علاقه­مند به شغل خود است و معلومات وی در زمینه کاری­اش در سطح عالی است، اما با داشتن کارکنانی به تجربه و بی­انگیزه سقوط می­کند و دچار ورشکستگی می­شود. پس اطمینان حاصل کنید که حتما کارکنانتان از دانش و مهارتهای لازم برخوردارند.

10- روابط غلط:

شروع هر فعالیتی احتیاج به کار فراوان و سیستم پشتیبان دارد. فشار تعهدات زمانی و مسائل مالی باعث بروز مشکلاتی در روابط خواهد شد. باید قدری از بار خود را سبک کنید و از کمک نزدیکان و دوستان و کارمندان خود استفاده کنید. بسیاری از اشتباهات به این دلیل بروز می­کند که کارآفرینان نوپا اغلب تصور می­کنند که می­بایست تمام کارها را خود به تنهایی انجام دهند. به جای این کار بهتر است با توجه به شناخت نقاط قوت و پذیرش نقاط ضعف خود، برخی امور را به دست متخصصین خاص آنها بسپارید.

11- رشد کنترل نشده:

گاهی اوقات، یک کسب و کار کوچک که خیلی سریع رشد می­کند، می­تواند موجبات ورشکستگی خود را فراهم سازد. اگر تولید کالای شما همگام با تقاضای لازم در بازار نباشد، رشدی که شما به عنوان صاحب یک کسب و کار توقع دارید و از آن خشنود هستید، می­تواند موجودیت تجارت و سرمایه شما را تهدید کند. اطمینان حاصل کنید که هرگز رشد تجارت و کسب و کارتان از دستتان خارج نشود.

12- راه­اندازی یک کسب و کار فقط برای هیجان:

گاهی افرادی که در پی راه­اندازی یک کسب و کار هستند، افراد رؤیایی، خیال­پرداز و ماجراجو هستند که بیشتر به دنبال هیجان می­گردند. این افراد به جای تفکر و تحمل جزئیات دشوار این کار، به فکر پیش­روی هستند و می­خواهند که مسایل و بحران­ها را به نوعی پشت سر بگذارند تا دوباره به میدان بازگردند و ماجراهای آن را دنبال کنند، اما خستگی و ملالت از مسائل جزئی با ظاهری زیبا به تدریج تجارت را به خطر خواهد انداخت.

به خاطر داشته باشید با بیان این موارد قصد ترساندن شما را نداریم بلکه می­خواهیم شما را برای مسیر پرفراز و نشیبی که دارید، آماده کنیم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ولی اله جعفری

مشخصات محیط ها جذاب کارآفرینان-برگرفته ازتالیفات ولی اله جعفری

برگرفته ازکتاب مدیریت کسب وکار

 

 

مشخصات محیط­های جذّاب برای کارآفرینی چه می­باشد؟

1-   از لحاظ اقتصادی: افراد برای تأسیس و شروع کار با موانع کمی مواجه شوند و در عین حال اقتصادی روان و باز وجود داشته باشد.

2-   از لحاظ ساختار اجتماعی: متحرک، پویا و از فرهنگ میهمان­دوستی و غریب­نوازی برخوردار باشد.

3-   از لحاظ کسب و کار: رقابتی بوده و کارفرما در آن تسلط نداشته باشد.

4-   از لحاظ مالی: برای شروع فعالیت­های ریسکی دسترسی به سرمایه­گذاران ریسکی، وام ارزان و طولانی­مدت و همچنین رقابت بانک­ها محسوس باشد.

5-   از لحاظ سیاست­های دولت: کسب و کارهای کوچک و تازه تأسیس کاملا حمایت شود.

6-   از لحاظ نوآوری: مرکز تحقیقات سازمانها و دانشگاه­های بزرگ در دسترس باشند.

7-   از لحاظ رسانه­های همگانی: به کارآفرینان و کسب و کارهای تازه توجه شود.

8-   از لحاظ شغلی: ایجاد و رشد کسب و کارهای کوچک تشویق و حمایت شود.

9-   از لحاظ مطلوبیت زندگی: فرهنگ اجتماعی بالا و سرگرمی­های با کیفیت در دسترس عموم باشد. [12]

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ولی اله جعفری

نام گذاری محصولات ازسوی شرکت ها باچه استراتژی-برگرفته ازتالیفات ولی اله جعفری

برگرفته ازکتاب برند،تبلیغات،توزیع چشمه جوشان ثروت

 

شرکت­ها برای نام­گذاری محصولات خود از چه استراتژی استفاده می­کنند؟

1-   نام گذاری تولید کنندگان: در این روش تولیدکننده از دو شیوه نام­گذاری واحد برای چند محصول مانند تولیدات بهروز و یا نام­گذاری برای هریک از محصولات خود مانند نسیم، پونه و تولید گروه صنعتی بهشهر و ... استفاده می­کند.

2-   نام­گذاری برای متقاضیان عمده­فروش و خرده­فروش: شرکت­ها محصولات تولید شده را با نام درخواستی عمده­فروشان و یا خرده­فروشان عرضه م­ک ینند مانند فروشگاه­های قدس، سپه و ...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ولی اله جعفری

استفاده ازنام تجاری چرا-برگرفته ازتالیفات ولی اله جعفری

برگرفته ازکتاب برند،تبلیغات،توزیع چشمه جوشان ثروت

. 

چرا باید از نام و علامت تجاری استفاده کرد؟

1-   استفاده از نام و علامت تجاری، امکان بهره­مند شدن از حمایت قانون را فراهم می­سازد و از حقوق انحصاری فروشنده برای استفاده از نام یا نشان تجاری، حفاظت می­کند. علامت تجاری از نظر قانونی، از ویژگی­های منحصر به فرد کالا نیز مراقبت می­نماید. ویژگی­هایی که در غیر این صورت، هر آن ممکن است مورد تقلید رقبا واقع شوند.

2-   علامت گذاری به طریق مختلفی به خریداران کمک می­کند. اسامی تجاری، درباره کیفیت کالا با خریدار سخن می­گوید، خریدارانی که همواره کالاهایی با یک علامت تجاری را می­خرند، اطمینان می­یابند که درهر خرید، کالایی با کیفیت مشابه در اختیارشان قرار می­گیرد. به عبارت دیگر علامت تجاری موجب حفظ مشتریان رضایتمند و وفادار به محصول می­گردد.

3-   نام و علامت تجاری، کار سفارش کالا را برای فروشنده آسان­تر می­کند و در سایه اسامی تجاری، امکان شناسایی و ردیابی محصول میسر می­شود. مثلا به جای این که شرکت زمزم سفارشی دریافت کند مبنی بر اینکه «نوشابه خوب اختصاصی خود را برای ما ارسال کنید» سفارشی بدین مضمون را دریافت می­کند «یکصد صندوق نوشابه زمزم، برای ما ارسال کنید»

4-   نام و علامت تجاری، امکان تقسیم بازار را برای فروشنده­ میسر می­سازد. یعنی فروشنده ممکن است محصولات خود را با کیفیت­های متفاوت با استفاده از نشان­های متفاوت به بازار عرضه کند. برای مثال شرکت پاکسان مواد شوینده خود را با چندین علامت تجاری مختلف در بازار عرضه می­کند.

5-   با نام و علامت تجاری، اطلاعات بیشتری درباره کالاها در اختیار خریدار قرار می­گیرد و او را آگاه می­کند که دقیقا کجا باید سراغ چه کالایی را بگیرد.

6-   نام علامت تجاری مشهور باعث می­شود که تصویری جذاب از شرکت (در ذهن خریدار) بوجود آید.

7-   شرکت­های پخش و خرده­فروشی­ها خواستار محصولاتی هستند که دارای نام و نشان تجاری باشند، زیرا این ویژگی باعث می­شود که آنها بتوانند این محصولات را به شیوه بهتری عرضه نمایند و از طرف دیگر بهتر می­توانند عرضه­کنندگان محصولات را شناسایی نمایند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ولی اله جعفری

برند آسیا درمقایسه باغرب وگسترش برند ومفهوم برند قوی درذهن مردم-برگرفته ازتالیفات ولی اله جعفری

برگرفته ازکتاب برند،،تبلیغات،توزیع چشمه جوشان ثروت

.

آسیادر مقایسه با دنیا غرب در امربرندسازی تا چه میزان موفق بوده است؟

آسیا در برند سازی موفق نبوده است.در حال حاضر بدون احتساب برند های کره ای و ژاپنی ،کمتر از 10 برند معروف دنیا آسیایی است و 500 برند برتر دنیا، غربی اند که این نشان می دهد آسیا نتوانسته است در برند سازی نقش موفقی در جهان ایفا نماید.ترسیم مزیت نسبی از طریق هزینه پایین تولید از سوی مدیران آسیایی یکی از دلایل عمده ضعف آسیا در برند سازی است.شرکت سامسونگ در سالهای پیش تحت فشار بانک ها در شرف ورشکستگی قرار گرفت .آن زمان مدیر این شرکت در اهداف خود تجدید نظر کرد و یک روز در برابر دیدگان کارکنان در حالی که فریاد می زد  از این پس می خواهیم از کیفیت حمایت کنیم ،15 هزار تلفن همراه را با جرثقیل خراب کرد.ازآن پس این شرکت بر ارزش افزوده تمرکز و بهترین طراحان دنیا را استخدام کرد و همین امر باعث احیای مجددآن شد.سامسونگ بیشترین موفقیت خود را از توجه به بازاریابی به دست آورد. در این شرکت دفتر مدیریت بازاریابی جهانی در کنار دفتر مدیر عامل قرار دارد و این مدیریت ها از اهمیت یکسانی برخوردارند.تحقیقاتی که در مورد صنایع چین شده است ،نشان می دهد که بیشتر صنایع این کشور با 30 درصد اضافه ظرفیت فعالیت می کند که دلیل اصلی پایین بودن قیمت است.

گسترش برند مستلزم چیست؟

مستلزم توجه به سه اصل1- مدیریت برند 2-ظاهر برند3- ارتباطات بین الملل است..برای جهانی شدن باید محصولی  ساخت که با فرهنگ ،اقلیم و جو کشورهای مختلف همسویی داشته باشد.علاوه بر این باید در طراحی برند به عواملی چون رنگ،ارتباط غیر کلامی،مذهب و ... و اینکه برند سازی نیازمند انعطاف پذیری است ، توجه ویژه داشت

نام تجاری قوی برای مردم به مفهوم  چیست؟

به مفهوم کیفیت برتر است ،70 درصد مشتریان در تصمیم گیری خرید به نام تجاری توجه می کنند. نام تجاری هنگامی در موفقیت موثر است که با استراتژی مورد علاقه بازار گره بخورد، بنابراین می توان گفت یک شرکت برای توسعه خود باید بازار را به خوبی بشناسد و بتواند با شناسایی مواردی که برای مشتری ارزش است،محصولات خود را همسو با آن تولید کند تا به مرور در سطح محلی ،ملی و جهانی به عنوان یک برند شناخته شود. 



















۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ولی اله جعفری

ارزش100برند برتر دنیا وتاثیر برنددرفروش-برگرفته ازتالیفات ولی اله جعفری

برگرفته از کتاب برند،تبلیغات ،توزیع چشمه جوشان ثروت

 

ارزش 100برندبرتر دنیا برابر بابودجه چند کشور دنیا است؟

تقریبا برابر بابودجه 65 کشور دنیا است.در حال حاضر 33 درصد از ثروت جهانی مربوط به برند است و 100 شرکت  سرمایه دار دنیا شرکت هایی هستند که دارایی های  نا مشهوددارندکه این وضعیت نشان می دهد که عمده دارایی های این شرکتها از طریق برند کسب شده است.وجود برند، بهترین انگیزه برای ادامه تولید و نیز کسب بازارهای بیشتر محسوب می شود.

برند چه تاثیری درفروش وتوسعه بنگاه اقتصادی دارد؟

برند ها از طریق ایجاد وفا داری در مشتری موجب تسهیل تامین مالی شرکت ها،ثبات در کسب درآمد و نیز پایداری اشتغال نیروی انسانی ،تولید ثروت می کنند.توجه به برندینگ توجه به ثبات درآمد شرکت هاست و ارزش سهام شرکت ها در بورس ارتباط تنگاتنگی با ارزش برند آنها دارد.ساخت برند همانند تربیت و بزرگ کردن کودکان است،قطعا اگر برندی در سطح بازار های جهانی  موفقیت کسب می کند بیانگر وجود یک مدیر موفق در پشت این نام و نشان تجاری است،زیرا خلق برند به نبوغ ،ایمان و پشتکار نیاز دارد که وجود این صفات به ویژه در نفر اول یک بنگاه اقتصادی از اهمیت بالایی برخوردار است. یکی از پیامدهای نبود برند از بین رفتن کاربرد  مفهوم رقابت در زمینه ارتقای کیفیت است.در صورت نبود برند ،تولیدکننده انگیزه حفظ و ارتقای تولیدات خود را در بازارها از دست می دهد و از سوی دیگر نبود برند موجب کمبود منابع برای حضور مستمر و پایدار در بازارها می شود.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ولی اله جعفری