برگرفته ازکتاب مدیریت کسب وکار
سازمانهابه چندنوع تقسیم می شوند هرکدام را توضیح دهید؟
1-سازمانهای انتفاعی:
سازمانهایی هستند که با هدف کسب سود تشکیل میشوند.
2-سازمانهای غیر انتفاعی:
این سازمانها، با اهداف اجتماعی، فرهنگی، مذهبی و سیاسی تشکیل میشوند مانند اتحادیههای کارگری و انجمنهای مذهبی.
3-سازمانهای تولیدی:
این سازمانها از مواد خام یا مواد اولیه برای تولید کالا استفاده میکنند.مانند کارخانههای تولید کفش و تلویزیون.
4-سازمانهای خدماتی:
این نوع از سازمانها خدمات ارائه میکنند مانند خدمات مشاوره عمومی و خدمات پزشکی.
5-سازمانهای دولتی:
این نوع سازمانها تحت کنترل دولت هستند.
6-سازمانهای خصوصی:
این نوع سازمانها بجای کنترل دولت توسط افراد یا بخش غیر دولتی کنترل میشوند.
برگرفته ازکتاب مدیریت کسب وکار
سازمان را تعریف کنید؟
*-سازمان عبارت است از گروهی متشکل از دو یا چند تن که در محیطی با ساختار منظم و از پیش تعیین شده برای نیل به اهداف گروهی با یکدیگر همکاری می کنند.
*-سازمان به گروهی از انسان اطلاق می شود که از افراد متخصص تشکیل یافته و آنها در حول وظیفه و مسئولیتی مشترک، دوش به دوش یکدیگر کار می کنند.
برگرفته ازکتاب مدیریت کسب وکار
به طور کلی سبک های رهبری به چند نوع تقسیم می شود هرکدام راتوضیح دهید؟
به سه نوع متمایز 1- رهبری استبدادی 2- رهبری دموکراتیک 3- رهبری عدم مداخله یا آزاد تقسیم می شود.
1-رهبری استبدادی (اقتدارگرا):
رهبر مستبد شخصی است که دستور می دهد و انتظار دارد اوامرش مورد قبول و اجرا واقع شود. اختیارات و تصمیم گیری در نزد وی متمرکز است و چهارچوب کار زیر دستانش را خودش تعیین می کند. رهبری استبدادی نوعاً منفی است و بر مبنای تهدید و تنبیه با کارکنان رفتار می شود اما گاهی می تواند مثبت هم باشد. در نوع رهبری استبدادی خیرخواهانه پاداشهایی به کارکنان اعطاء می شود سبک آمرانه رهبری در چهارچوب تئوری X قرار دارد.
2-رهبری دموکراتیک:
رهبرانی که از روش دموکراتیک یا اشتراک مساعی استفاده می کنند به نیازها و علایق کارکنان توجه دارند و اختیارات را بطور غیر متمرکز اعمال می کنند. اصولاً اشتراک مساعی نمی تواند مانند روش استبدادی- یک طرفه باشد زیرا حداقل باید در تصمیم گیری ها با کارکنان مشورت شود. رهبر گروه به صورت یک واحد اجتماعی عمل می کند و کارکنان از شرایطی که در شغل آنان تأثیر می کند مطلع شده و تشویق می شوند که اندیشه های خود را ارائه کنند.
3-رهبری عدم ملاحظه یا آزاد:
رهبری عدم مداخله یا آزاد از اعمال قدرت و دخالت در کارها اجتناب می ورزد. در این شیوه رهبران تا حدود زیادی به گروه ها متکی هستند و این گروه ها هستند که هدف ها را تعیین می کنند. مسائل مربوطه را حل و فصل می کند و نسبت به آموزشی اعضاء و ایجاد انگیزه در کارها اقدام می کنند. در این روش رهبر نقش هماهنگ کننده و راهنما را ایفا می کند. این شیوه در بعضی موقعیت ها که رهبر بتواند انجام یک وظیفه را کاملاً واگذار کند مفید است. برای مثال در دانشگاه ها رئیس دانشکده در روش های تدریس استادان مداخله ای ندارد.
برگرفته ازکتاب مدیریت کسب وکار
شیوه رهبران مثبت و رهبران منفی چگونه است؟
شیوه هایی که رهبران با توجه به افراد، برای انگیزش اعمال می کند متفاوت است اگر بیشتر روی اعطای پاداش های مادی و معنوی تأکید شود شیوه رهبری مثبت است. تعلیم و تربیت بهتر، دادن استقلال بیشتر و سایر عوامل که موجب رضایت کارکنان می شود به رهبری مثبت بستگی دارد.چنان که تأکید روی تنبیه و تهدید و ارعاب باشد، سبک رهبری منفی است، این نگرش عملکرد قابل قبولی را در بسیاری از وضعیت ها تأمین می کند لکن هزینه های انسانی بالایی در بردارد. رهبران منفی، روش سلطه جویی و تفوق به کارکنان را اعمال می کنند. آنان برای وادار کردن کارکنان به کار حربه هایی مانند توبیخ، برکناری از خدمت، کسر حقوق برای مدت معین و اجرای از خدمت استفاده می کنند. آنها در واقع ریاست می کنند نه رهبری.
برگرفته از کتاب مدیریت کسب وکار
تمایز مدیریت و رهبری درچیست؟
مدیریت و رهبری اغلب دو مفهوم مترادف تصور می شوند، حال آنکه بیشتر صاحب نظران این دو مفهوم را متمایز می دانند. رهبری در اصل نسبت به مدیریت مفهوم وسیع تری دارد. مدیریت نوع خاصی از رهبری محسوب می شود که در آن کسب هدفهای سازمانی بر سایر هدف ها اولویت دارد. اختلاف اساسی میان این دو مفهوم از کلمه «سازمان» برمی خیزد. رهبری زمانی صورت می گیرد که فردی به هر دلیل می کوشد بر رفتار فرد یا گروهی اثر بگذارد. این امر می تواند برای نیل به اهداف خود فرد یا دیگران بوده و با اهداف سازمان نیز سازگار یا ناسازگار باشد . در مقایسه رهبری و مدیریت موارد ذیل قابل ذکر است:
1- رهبر با ایجاد تغییر سر و کار دارد ولی مدیر برای برخورد با پیچیدگی ها است.
2- رهبران می توانند هدف های گوناگونی داشته باشند اما در مدیریت اولویت با هدف های سازمانی است.
3- رهبران به طرق ابتکاری و القایی با کارکنان مرتبط می شوند اما مدیران با افراد از طریق نقشی که در توالی رخدادها یا فراگرد تصمیم گیری ایفا می کنند مرتبط می شوند.
برخی رهبری را اعم از مدیریت به شمار آورده اند و رابطه آن دو را عموم و خصوص مطلق ذکر کرده اند و برخی نیز مدیریت را اعم از رهبری و رهبری را یکی از وظایف مدیر به شمار آورده اند. در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران یکی از شرایط رهبری توان مدیریتی دانسته شده است.
برگرفته ازکتاب مدیریت کسب وکار
سرپرست خوب دارای چه ویژگی های می باشد هرکدام راتوضیح دهید؟
یک سرپرست خوب دارای ویژگیهایی به قرار ذیل می باشد:
1- قدرت در اجرا:
از خود فرد ناشی می شود و تلفیقی از قاطعیت، توان در تفکر و سازمان دهی است.
2- قدرت در تحلیل مسائل و حل مشکلات:
که مستلزم شناخت مسائل، جمع آوری عوامل، ایجاد کننده مسائل و حل مسائل است.
3- قدرت ایجاد تعهد اجرایی در کارکنان:
عملکرد سرپرست متکی بر صداقت، الگویی برای اجرای صحیح امور به وسیله کارکنان است. این امر خود آموزش غیر مستقیم است که تکیه بر درست نگری و درست کاری سرپرست دارد.