برگرفته ازکتاب بازاریابی حضوردائمی دربازارداخلی وخارجی
فرایند بازاریابی شامل چه مواردی می باشد هر کدام را توضیح دهید؟
فرایند بازاریابی شامل:
1- تجزیه و تحلیل فرصتهای بازار .
2- جستجو و انتخاب بازارهای هدف .
3- طراحی استراتژیها بازاریابی.
4- برنامه ریزی برای برنامه های بازاریابی .
5- سازماندهی ، اجرا و کنترل کلیه فعالیتهای بازاریابی است .
1- تجزیه و تحلیل موقعیتهای بازار :
تجزیه و تحلیل موقعیتهای بلند مدت موجود در بازار کمک مؤثری در بهبود عملکرد شرکت ها است . محیط اطراف شرکت ، ما این محیط را به دو بخش تقسیم می کنیم : محیط خرد ، یعنی عرضه کنندگان مواد اولیه ، واسطه ها ، کلیه مصرف کنندگان و رقبا ، و محیط کلان ، یعنی عوامل اقتصادی / جمعیتی ، سیاسی / قانونی ، اجتماعی / فرهنگی و تکنولوژیک / فیزیکی .
2 - جستجو و انتخاب بازارهای هدف :
پس از جمع آوری اطلاعات ، شرکت باید به جستجوی و انتخاب بازار هدف بپردازد . بدین منظور باید جذابیت بازار اندازه گیری شود که این نیز از طریق تخمین اندازه بازار ، سودآوری ، میزان رشد آن و نظایر اینها امکانپذیر است .
3 - طراحی استراتژیهای بازاریابی :
طراحی و اجرای استراتژیهای تمایز و تثبیت موقعیت محصول در بازار هدف قدم بعدی است . برای این کار شرکت باید ضمن تعیین دو ملاک سنجش ( مانند قیمت و کیفیت ) ، موقعیت خود را با توجه به این دو عامل و نسبت به رقبا بسنجد . بعلاوه ، شرکت نیاز دارد تا وجه تمایز خود را از سایر رقبا مشخص کند . شرکت بهترین موقعیت را جهت ورود به بازار تعیین کرده ، کیفیت مطلوب ، شرکت باید کار طراحی و معرفی محصول جدید را آغاز کند . پس از طی این مرحلۀ دشوار و معرفی محصول به بازار ، باید آن را مرتب کرد و مورد ارزیابی قرار داد و تغییرات لازم را در آن اعمال کرد . این تغییرات در هر مرحله از چرخه عمر محصول مورد نیاز است . بعلاوه ، انتخاب استراتژی مناسب به سیاست شرکت و نقش مورد نظرش در بازار بستگی دارد ، مثلاً اینکه آیا شرکت قصد دارد در بازار به عنوان رهبر عمل کند یا پیرو دیگران باشد ، به دنبال نفوذ در بازار و کشف بازارهای جدید باشد یا در بازارهای فعلی دیگران را به مبارزه دعوت کند .
4- برنامه ریزی برای برنامه های بازاریابی :
اتخاذ تصمیمات مهم در مورد آمیخته بازاریابی ، تخصیص منابع بازاریابی و هزینه های بازاریابی جزئی از استراتژی بازاریابی است .آمیخته بازاریابی مجموعه ای از ابزار بازاریابی است که شرکت با استفاده از آنها در تحقق اهداف خود در بازار هدف دارد . مک کارتی چهار عنصر آمیخته بازاریابی را به شرح زیر تعریف کرده است :
محصول :
شامل مباحثی نظیر تنوع محصول ، کیفیت ، طرح ، مشخصات ، نام تجاری ، اندازه ، بسته بندی ، ضمانتامه ، خدمات و بازدهی ؛
قیمت :
شامل مباحثی نظیر تخفیف ، لیست قیمت ، اعتبارات ، مدت بازپرداخت و شرایط آن ؛
ترفیع :
شامل مباحثی نظیر تبلیغ ، فروش حضوری ، پیشبرد فروش ، روابط عمومی و بازاریابی مستقیم؛
توزیع :
شامل مباحثی نظیر کانالهای توزیع ، پوشش بازار ، موجودی محصول ، حمل و نقل و محلهای توزیع .
شرکت خدمات و محصولات خود را با قیمتی عرضه می کند . با کمک اجزای ترفیع فروش ، نظیر تبلیغات ، پیشبرد فروش ، روابط عمومی و فروش حضوری به کانالهای توزیع دست می یابد و از طریق این کانالها در نهایت به مشتریان می رسد . تمام عناصر آمیخته بازاریابی را می توان در کوتاه مدت تنظیم کرد . شرکت بسادگی می تواند در مدت کمی نیروهای فروش ، قیمت و هزینه های تبلیغات خود را تنظیم کند ، ولی برای دستیابی به کانالهای توزیع و محصولات جدید ، باید زمان بیشتری مصرف دارد . مهمترین عنصر موجود در آمیخته ، بازاریابی ، محصول است . محصول چیزی است که شرکت به بازار عرضه می کند و شامل طرح محصول ، کیفیت ، مشخصات ، نام تجاری و بسته بندی آن است . قیمت حساسترین عنصر آمیخته بازاریابی ، عبارت است از مبالغی که مشتریان در قبال تحویل گرفتن محصول پرداخت می کنند . سومین عنصر توزیع نام دارد که منظور از آن کلیه فعالیتهایی است که با هدف رسانیدن محصول به دست مشتری انجام می شود . ترفیع چهارمین عنصر آمیخته بازاریابی است که برای ایجاد ارتباط با مشتریان به کار می رود . این ارتباط برای تشویق مشتریان به خرید محصول است .
5 - سازماندهی ، اجرا و کنترل فعالیتهای بازاریابی :
آخرین مرحله در فرایند مدیریت بازاریابی عبارت است از سازماندهی منابع ، اجرا و کنترل برنامه های بازاریابی . واحد بازاریابی زمانی مطلوبتر عمل می کند که پرسنل شاغل در آن واحد بدقت انتخاب شده ، آموزش ببینند و هدایت و ارزیابی شوند . سه نوع کنترل در بازاریابی مطرح است : الف-کنترل برنامه سالیانه ، ب- کنترل سودآوری ج- کنترل استراتژیک .
الف - کنترل برنامه سالیانه به منظور حصول اطمینان از دستیابی به اهداف سالانه ، شرکت ، نظیر سود و میزان فروش صورت می گرد . قدم اول برای این کار تعریف دقیق اهداف و سپس اندازه گیری عملکرد شرکت در بازار است . قدم دوم تعیین دلایل انحراف از برنامه و ضعف عملکرد است آخرین قدم تصمیم گیری در خصوص مناسبترین عمل اصلاحی است .
ب - کنترل سودآوری شرکت از امور مهم است و کار ساده ای نیست .
ج - شرکتها باید گاهی برنامه های بازاریابی خود را دوباره بررسی کنند تا مطمئن شوند که برنامه ها با اهداف استراتژیک مطابقت می کند . هر شرکتی نیاز به ارزیابی مجدد کارآیی بازاریابی خود دارد . این کار را می توان با کمک ابزاری نظیر ممیّزی بازاریابی انجام داد . مشتری در کانون همه امور است و شرکت سعی در جلب رضایت وی دارد . شرکت آمیخته بازاریابی را تشکیل می دهد و برای رسیدن به این آمیخته از چهار سیستم کمک می گیرد . چهار سیستم مرتبط اطلاعات لازم را برای برنامه های بازاریابی تدارک می بیند و در نهایت ، پس از اجرا گذاشتن آنها ، نتایج ارزیابی و کنترل می گردد . با کمک این سیستمها مؤسسه محیط را تحت نظارت قرار می دهد و خود را با آن هماهنگ می کند . شرکت برای توسعه استراتژی خود نیروها و عوامل محیطی را در نظر می گیرد تا بهتر بتواند به بازار هدف خود خدمت کند .
برگرفته ازکتاب بازاریابی حضوردائمی دربازارداخلی وخارجی
برنامه استراتژیک کلان شرکت به عهده کیست توضیح دهید؟
مدیریت ارشد شرکتها مسئولیت تهیه و اجرا درآوردن کل فرایند برنامه ریزی را در شرکت به عهده دارد با تعیین فلسفه وجودی ، سیاست و استراتژیهای شرکت ، مدیریت ارشد فرصت تهیه برنامه های واحدهای خودگردان و اجرای این برنامه ها را به وجود می آورد . بدون در نظر گرفتن هر یک از دو شیوه مزبور تمامی شرکتها باید چهار فعالیت برنامه ریزی را انجام دهند : 1 - تعریف فلسفه وجودی شرکت ، 2- شناسایی واحدهای خودگردان شرکت ، 3 - تجزیه و تحلیل و ارزیابی وضعیت سرمایه گذاریهای ، 4 - شناسایی فعالیتهای جدید که شرکت می تواند در آن وارد شود .
فلسفه وجودی شرکت :
شرکت ها برای تحقق کاری در جامعه فعالیت می کنند . معمولاً فلسفه وجودی شرکت در ابتدای فعالیت آن واضح است ، ولی گاه در طی زمان وضوح خود را از می دهد . بسیاری از شرکتها مجبور به تعریف مجدد فلسفه وجودی خود می شوند . پیتر دراکر معتقد است که در این زمان شرکتها باید به این سؤالات پاسخ دهند :
1 - در چه صنعت و بخشی فعالیت داریم و آینده آن چیست ؟
2 - مشتریان چه کسانی هستند و چه ارزشهایی بر آنها حاکم است ؟
3 - صنعتی که در آن فعالیت داریم چگونه باید باشد ؟
فلسفه وجودی هر سازمان از پنج جزء تشکیل شده است . تاریخ هرشرکت اولین جزء است . در تعریف مجدد فلسفه وجودی ، شرکت ها نباید از عملکرد تاریخی خود فاصله بگیرند . دومین جزء ترجیحات مدیریت یا دارندگان کنونی شرکت است . هر تغییری در ترجیحات مدیریت می تواند فلسفۀ وجودی شرکت را تحت تأثیر قرار دهد . محیط بازار نیز به عنوان سومین عامل ، فلسفۀ وجودی شرکت را تحت تأثیر قرار می دهد . موقعیتهای مثبت و تهدیدهای موجود در محیط از این قبیل اند . منابع در دسترس شرکت و صلاحیت آشکارشرکت برای فعالیت دربخشی خاص نیز آخرین عواملی هستند که فلسفه وجودی را تحت تأثیر قرار می دهند .
فلسفۀ وجودی شرکت را می توان دستی پنهان در پشت فعالیتهای شرکت دانست که به عنوان قوه محرکه کارکنان ، آنان را در رسیدن به اهداف یاری می دهد .
فلسفه وجودی باید موارد ذیل را به دقت تعریف کند :
1-دامنه فعالیت در صنعت :
شرکت می تواند شرکت می تواند در یک صنعت یا در مجموعه ای از صنایع مشابه فعالیت کند ، برای مثال شرکت تری ام . در هر صنعتی که پول ساز باشد فعالیت دارد.
2-دامنه فعالیت در بازار :
شرکت می تواند به بازارها و مشتریان مختلفی خدمت ارائه دهد ؛ برای مثال شرکت اتومبیل سازی پورشه اتومبیلهای گرانقیمتی را برای مشتریانی خاص تولید می کند .
3-دامنه عمودی :
میزان تولید موردنیاز در منابع داخلی شرکت ؛ برای مثال شرکت فورد تمام مواد مورد نیاز برای تولید محصول نهایی خود ، نظیر لاستیک و شیشه را از منابع داخلی خود تهیه می کند . در مقابل ، بعضی شرکتها برای تولید محصول نهایی خود از منابع و شرکتهای خارجی کمک می گیرند . در این حالت مراحل طراحی تولید ، بازاریابی و توزیع را دیگران انجام می دهند و شرکت مادر فقط هماهنگ کننده عملیات است .
4-دامنه جغرافیایی :
دامنه فعالیت شرکت در مناطق ، کشورها و ... شرکتهای چند ملیتی نظیر کاترپیلار ، از شرکت های هستند که در اکثر کشورها فعالیت دارند از طرفی بعضی از شرکتها فقط می توانند در یک شرکت خاص فعالیت کنند . سخن آخر اینکه فلسفه وجودی شرکت باید به عنوان یک عامل انگیزشی ، موجب تحریک و فعالیت کارکنان شود و در عین حال بیانگر سیاستهای شرکت در قبال مشتریان ، عرضه کنندگان ، رقبا ، کارکنان و نظایر اینها باشد . معمولاً در تعریف فلسفه وجودی شرکت سعی می شود تا مسیر شرکت برای حداقل ده سال تعریف شود .
برگرفته ازکتاب بازاریابی حضوردائمی دربازار داخلی وخارجی
برنامه ریزی استراتژیک بازاریابی چه می باشدتوضیح دهید؟
برنامه ریزی استراتژیک با گرایش بازار یک فرایند مدیریتی است که در ایجاد و حفظ تعادل منطقی بین اهداف ، منابع و موقعیتهای متغیر و متزلزل بازار محصولات شرکتها به عهده دارد و هدف آن ایجاد یا تغییر کار و محصول شرکتها به منظور دستیابی به رشد و سود رضایت بخش است .
فرایند برنامه ریزی جدید برای رفع مشکلات پیشنهاد شده، این فرایند دارای سه رکن اساسی است .
رکن اول : تصمیم گیری در مورد سرمایه گذاریهای گذشته و آتی :
در این مرحله ، شرکت باید تصمیم بگیرد که کدام یک از سرمایه گذاریهای گذشته خود را تقویت کند یا به همان شکل نگاه دارد و از کدام یک صرف نظر کند . در مورد سرمایه گذاریهای آتی نیز در این مرحله تصمیم گیری می شود .
رکن دوم : تخمین سود بالقوۀ آتی شرکت :
برای مثال اگر شرکت اتومبیل سازی فورد در دهه 1970 بر مبنای روند گذشته و فروش تولیدات قبلی خود برای سرمایه گذاری آینده شرکت تصمیم می گرفت ، به احتمال قریب به یقین تولید اتومبیلهای بزرگ را ادامه می داد ، زیرا این محصولات تا آن زمان از فروش خوبی برخوردار بودند . حال آنکه تجزیه و تحلیل انجام شده نشان داده بود که شرکت باید برای اتومبیلهای کم مصرف سرمایه گذاری بیشتری بکند .
رکن سوم : تهیه استراتژی :
هر شرکتی باید برای رسیدن به اهداف بلند مدت خود برنامه ریزی کند . این برنامه با توجه به موقعیت شرکت در صنعت ، اهداف ، موقعیتها و منابع در دسترس تعیین می شود . برای مثال چهار شرکت بزرگ تولید لاستیک ، چهار استراتژی گوناگون را برای خود انتخاب کردند : شرکت گودیر به کاهش هزینه ها روآورد ، شرکت فرانسوی میشلن به سمت نوآوری در انواع لاستیک رفت ، شرکت یونی رویال گودریچ استراتژی ورود به سایر صنایع را نظیر تولید محصولات شیمیایی کشاورزی و محصولات غیر لاستیکی انتخاب کرد و شرکت آرمسترانگ نیز تولید محصولات برای بازارهای خاص را برگزید .
برگرفته ازکتاب بازاریابی حضوردائمی دربازارداخلی وخارجی
در برابر استراتژیها ی رقیب چه استراتژیهای دفاعی ازسوی بنگاه ها وجود دارد آنها را توضیح دهید ؟
1 - دفاع از موقعیت و موضع :
این نوع دفاع زمانی مناسب است که شرکت از جایگاه و موقعیت نفوذ ناپذیری برخوردار باشد .
2 - دفاع متحرک :
این نوع استراتژی به صورت گسترش دادن بازارها و تنوع و گسترش محصول نسبت به بازار است .
3و 5 - دفاع قبل از تثبیت موقعیت رقیب ( حمله مقدم ) و دفاع با هجوم متقابل : در این استراتژی به شرکتها توصیه می شود که آغاز کننده حملات باشند ، اگرچه ممکن است باعث برخورد ، تنشها و مبارزات مختلف و غیر ضروری گردد ؛ مانند جنگ قیمتها .
4 - دفاع از اطراف:
دراین مورد یک ناحیه جغرافیایی یا بخشی از بازار که در آن رهبر بازار آسیب پذیر است ، برای حمله به آن انتخاب می گردد .
6 - کناره گیری و عقب نشینی :
گاهی کنار کشیدن از صحنه رقابت مطلوبترین راه حل است .
برگرفته ازکتاب اخلاق کار رمزموفقیت
اسلام در زمینه فعالیتهای اقتصادی و تجاری چه نظری دارد؟
اسلام در زمینۀ فعالیتهای اقتصادی، معتقد به مالکیت خصوصی و آزادی فعالیت اقتصادی محدود میباشد که از نظر اخلاقی، تربیتی و نیز بعضی مقررات، محدودیت ایجاد شده است و «آزادی اقتصادی محدود از ارکان نظام اسلامی است». و در واقع «یکی از مشخصات بازارهای اصلی کشورهای اسلامی عدم مداخلۀ دولت در صدور، ورود و نرخگذاری کالاها در شرایط عادی است». در روایتی صحیح از پیامبر صلی الله علیه وآله است که به محتکران دستور دادند کالای خود را به داخل بازار و محلی که در معرض دید مردم باشد بیاورند.
برگرفته ازکتاب اخلاق کاررمزموفقیت
امام صادق علیهالسلام در مورد کسانی که وارد بازار میشوند چه توصیهای میکند؟
اما صادق علیه اسلام میفرماید:
وقتی وارد بازار میشوی بگو: خدایا از تو طلب میکنم خیر بازار و اهل آن را و به تو پناه میبرم از شر بازار و اهل آن. خدایا به تو پناه میبرم از این که ظلم کنم یا مورد ظلم واقع شوم یا به حقوق دیگران تجاوز کنم و یا به حقوق من تجاوز شود...
برگرفته ازکتاب اخلاق کاررمزموفقیت
بازار مسلمانان، بازاری است که اغلب فروشندگان آن مسلمان باشند؛ یعنی آنچه را که در سایر احکام مربوط به مسلمان، از قبیل طهارت و عضویت در جامعۀ مسلمان و موارد مشابه شرط میدانیم، دارا باشند به این معنی که شهادتین را بگویند و خود را عضوی از امت پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله بدانند.
برگرفته ازکتاب اخلاق کاررمزموفقیت
منظور نوع خاصی از بازار است که به لحاظ شکل ظاهری، رفتار فروشندگان و خریداران، ترکیبهای اقتصادی، فرهنگی و اخلاقی حاکم بر آن، آداب تجارت و روابط میان بازار و حکومت، مبتنی بر ارزشها و اصول اسلامی و راهنماییهای پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وائمه معصومین علیهم السلام میباشد.
برگرفته ازکتاب اخلاق کاررمز موفقیت
نتایج عوامل ایجاد انگیزه، درکار مضاعف چه میباشد؟
1- کار، جوهر آدمى است. با کارکردن در چارچوب اصول اخلاقی، استعدادها و ظرفیتهاى وجودى انسان شکوفا مىشود. اشتغال به کسبهاى مورد علاقه، روحیه ابتکار و خلاقیت را در افراد زنده کرده و استعدادهاى درونى آنان را شکوفا نموده و انسان را متوجه نیروهاى نهفته در اندرون خود مىسازد. و به این ترتیب، مفید و مؤثر بودن خود را باور نموده و اعتماد به نفس در او تقویت مىشود. چنین فردى با روحیه سرشار از عشق به کار، از زندگى خود لذت برده و براى رسیدن به اهداف عالى تلاش مىکند.
2- کار اگر در چارچوب اصول اخلاقی باشد، سازنده انسان است. ارتباط انسان و کار، ارتباطی متقابل است؛ ضمن اینکه انسان آفریننده کار و فعالیت خود است، نوع کار انسان نیز سهم فراوانی در تکوین شخصیت وی دارد.
3- تمدنهاى عظیم بشرى نیز با همه تنوع و تفاوتشان، حاصل کار و تلاش بىامان و خستگىناپذیر آدمیان است.
4- آدمى همواره با انجام کار، در چارچوب اصول اخلاقی، احساس کامیابى و خشنودى مىکند، خواه به هدف برسد و یا نرسد. براین اساس، فردى که کار خود را درست و دقیق انجام دهد، وجدان خود را راضى و خرسند مىیابد.
5- پایبندی به اخلاق کاری زمینههای ارتقای شغلی افراد را افزایش میدهد.
6- اگر اعتقاد شدیدی نسبت به اخلاق کاری وجود داشته باشد، آنگاه اعتبار افراد از جایی که خودشان هم نمیدانند، همه جا گیر میشود و دیگران هم برای آنها احترام قائل میشوند.
7- فرصتهای مختلف در مقابل چنین افرادی خودنمایی میکنند و دنیا نعمتهای کوچک و بزرگ خود را به آنها عرضه میدارد و در موقعیت قرار میگیرند که "شانس" با قاعده و بیقاعده به سراغشان میآید.
8- با انجام کار، در چارچوب اصول اخلاق افراد با همان معیاری که "موفقیت" را تعریف کردهاند به موفقیت دست پیدا میکنند.
9- با انجام کار، در چارچوب اصول اخلاق عزت نفس افراد افزایش پیدا میکند و در نظر بنگاه، افراد دیگر و حتی جامعه، فردی با ارزشتر جلوه خواهد کرد.
10- ره آورد رعایت اصول اخلاق در یک جامعه، باعث پیدایش روحیه کار و تلاش و در نتیجه اقتصاد سالم آن جامعه است و بالعکس روحیه راحتطلبی و سستی، بیماری اقتصاد آن جامعه را سبب خواهد شد.
11- دنیا پراست از مشکل و سختی شاید افرادی که دارای اخلاق کاری قوی هستند نتوانند به آن بزرگی و عظمتی که جامعه تعریف میکند برسند، اما به هر حال افرادی که به بزرگی رسیدهاند همیشه اظهار میدارند که همین "اخلاق کاری" یکی از فاکتورهای آنها برای رسیدن به موفقیت محسوب میشود. هر کسی چه فرد بزرگی باشد و چه در تصورات خود احساس کند که بزرگ هست و به دیگران هم با این دید نگاه کند، و اخلاق کاری مثبتی را از خود به نمایش بگذارد، چیزی جز موفقیت در انتظارش نخواهد بود.
12- بخشی از عزت نفس، در گرو کار و تلاش است. کار کردن، موجب میشود انسان به کمک دیگران امید نبندد و دستگدایی و نیاز به سوی این و آن دراز نکند. بینیازی از دیگران و عزت نفس، در ذات کار و کوشش است. امام صادق علیهالسلام در بههم پیوستگی این دو اصل میفرماید: ای بنده خدا، عزت خود را با کار کردن حفظ کن. [شخصی] پرسید: فدایت شوم، عزت من در چیست؟ حضرت فرمود: صبحگاهان برای کسب روزی رفتن و اعتماد به خود داشتن، عزت توست. انسان باید بکوشد با کار و حرفهای مخارج زندگی خود و خانوادهاش را تأمین کند و اسیر محبت و منت دیگران نشود.
13- آرامش روحی: انسان با کسب درآمد از نظر روحی آرامش مییابد. زیرا فرد نیازمند از نظر روحی در اضطراب و نگرانی است؛ انسان هر گاه نیازهای خود را تأمین کند آرام میگیرد.
14- اشتغال به کار مفید و مورد نیاز جامعه، با رعایت اصول اخلاقی راه رسیدن به موقعیت اجتماعى یک فرد مىباشد و شغل او هر قدر از نیازهاى جامعه بکاهد و موجب تقویت و استقلال و آزادى و عزّت هموطنان خود میگردد، همان مقدار موقعیت اجتماعى صاحب شغل در میان افراد جامعه اسلامى، بیشتر و بالاتر خواهد بود.