برگرفته ازکتاب مشتری چک سفید

 

تفاوت مشتری با ارباب‌رجوع

1- حق انتخاب: مشتری حق انتخاب دارد، اما همین فرد در نقش ارباب‌رجوع برای مراجعه به سایر سازمان‌ها و موسسات حق انتخاب و گزینش ندارد و اغلب مجبور است که به آن موسسه خاص مراجعه کند. این ویژگی باعث می‌شود که بنگاه‌ها برای جذب مشتری با سایر بنگاه‌های رقیب به رقابت بپردازند و در پیشرفت و پویایی خودشان بکوشند.

2- استمرار حرکت: وقتی صحبت از مشتری می‌شود نوعی ارتباط مستمر تداعی می‌گردد؛ برای مثال، مشتری بانک ارتباطی مستمر و پیاپی با بانک دارد و برای همین به نام مشتری شناخته می‌شود و اگر می‌خواست این فرد فقط یک بار به بانک مراجعه کند قطعاً برای کاری صرفاً خدماتی بوده و مشتری محسوب نمی‌شود.

3- ارتباطی عاطفی: مراجعه افراد به موسسات و ادارات دولتی در محیطی رسمی و به تعبیری «خشک» صورت می‌گیرد، اما مشتری و بانک (یا بنگاه‌های دیگر) تعاملی عاطفی با یکدیگر دارند. بسیاری از مشتریان قدیمی و با سابقه بانک به محض ورود به شعبه ابتدا با کارکنان احوالپرسی می‌کنند و اگر یکی از کارکنان حضور نداشته باشند از مسئول شعبه جویای احوال او می‌شوند. به تعبیری می‌توان مشتریان و کارکنان بانک را نوعی «خانواده اقتصادی» نامید.

4- ارتباط حقوقی و متقابل: در موارد زیادی مردم به سازمانی مراجعه می‌کنند که آن سازمان هیچ نیازی به مراجعه این افراد ندارد و یا برعکس موسساتی هستند که افرادی را احضار می‌کنند که این افراد هیچ نیازی به مراجعه به آن سازمان ندارند. اما در هر دو مورد اجبار و ضرورت، ارتباط را ایجاب می‌کند؛ به طور مثال، در حالی که رابطه بانک و مشتری این‌گونه نیست. بانک و مشتری نیازی متقابل به یکدیگر دارند. بانک محلی امن برای سپرده‌گذاری، تامین اعتبار، دریافت تسهیلات و برنامه‌ریزی و مشاوره مالی برای مشتریان است و مشتریان نیز صاحب اصلی دارایی‌های بانک هستند.

5- منافع متقابل: رابطه بین مشتری و بنگاه‌ها از جمله بانک رابطه برد ـ برد یا کسب منافع متقابل است. مشتری هم نفع می‌رساند و هم منفعت می‌گیرد.