برگرفته ازکتاب مدیریت کسب وکار
مدیریت زمان را تعریف کنید؟
*-مدیریت زمان به معنای در گردش نگه داشتن زمان و لحظات زندگی و مفید بودن حداکثری آن می باشد.
*- مدیریت زمان یعنی طبق برنامه ای صحیح، درست عمل کردن و از کارها و رفتارهای واکنشی، پراکنده و ناسنجیده پرهیز نمودن .
*- مدیریت زمان یعنی تسلط و حاکمیت بر زمان و مهار نمودن آن.
*- مدیریت زمان به معنای تحت کنترل درآوردن زمان است نه تحت کنترل زمان بودن.
*- مدیریت زمان یعنی استفادهی حداکثری از زمان حداقلی، برای رسیدن به اهداف و مسئولیتها.
*-مدیریت زمان یعنی مهار عمر، سال، ماه، هفته، روز، ساعت، دقیقه و ثانیه های زندگی.
*-مدیریت زمان یعنی قدرت و مهارت تنظیم زمان تخصیص یافته به فعالیت های مختلف.
*-مدیریت زمان یعنی استفاده بهینه از زمان با جدیت و تلاش تمام و اجازه ندادن به دخالت ناروای امور و حادثه ها در جریان اجرای برنامه را مدیریت زمان می گویند
برگرفته ازکتاب مدیریت کسب وکار
ارائه ی بازخورد برای گفتگوی مؤثر یعنی چه؟
در زمان ارائه ی بازخورد، مطمئن شوید که آن را به بهبود دهنده ترین روش ممکنه ارائه می کنید. به یاد داشته باشید که هدف مربی گری کمک به رشد کارمند در جهتی است که هم افراد درگیر و هم سازمان از آن نفع ببرند. بازخورد ارائه شده از منظر بالادستی، سرشار از خشم یا سرزنش، باعث سنگر گرفتن کارمند و محدود شدن منفعت بازخورد می شود. راهنمایی برای ارائه ی بازخورد سازنده به کارمندان عبارتنداز
1- دقت کنید که بازخورد ضروری و نافع باشد.
2- بر روی رفتاری که قابل مشاهده است، تمرکز کنید.
3- بازخورد منفی را تبدیل به فرصتی برای یادگیری کنید.
1- بازخورد منفی باید شامل پیشنهادات مشخص برای چگونگی بهبود کارمند شود.
2- کلی گویی نکنید. نگویید «همیشه» یا «هیچ وقت».
6- مسئولیت بازخورد را بپذیرید. به جای شروع جمله با «تو»، جملات را با «من» شروع کنید. از کاربرد عباراتی چون «به نظر سازمان ...» یا «به عقیده ی ما...» بپرهیزید.
7- بازخورد را بر روی رفتار متمرکز کنیدتا فرد قادر به تغییر آن باشد.
8- بازخورد مثبت را در کنار بازخورد منفی ارائه دهید.
9- در مورد بازخورد خود، بازخورد درخواست کنید.برگرفته ازکتاب مشتری چک سفید
چرا مشتریان از بنگاههای اقتصادی و شرکتها انتقاد و شکایت نمیکنند؟
1. بعضی مواقع مشتریان نمیدانند چگونه شکایت کنند، به چه کسی یا کدامیک از مقامات مسئول شکایت کنند.
2. اگر چند بار انتقاد شود و اثر نداشته باشد، مشتری به این نتیجه میرسد که شکایتش بیفایده است و وقتش را برای این کار به هدر نمیدهد.
3. مشتری فکر میکند که ارائهدهندگان خدمت ممکن است به فکر انتقام از آنها برآیند.
برگرفته ازکتاب مشتری چک سفید
مشتریان در بنگاههای اقتصادی و شرکتهای مشتریمدار به دنبال چه چیزی هستند؟
1- مشتریان به دنبال راهحل هستند. همین، میدانید مشتریان شما فقط تحتتاثیر ظواهر شما قرار نمیگیرند؛ مثل فرشها، نقرهها و چلچراغهایتان (به عبارتی زرق وبرقهایتان). آنها خواهان جواب سوالات و راهحل مشکلاتشان هستند.
2- وقتی مشتری، برای حل مشکلی، به شما مراجعه میکند، نگرانی او را حس کنید. او با اطمینان به شما، پول «سخت به دست آمدهاش» را به خرید محصول شما اختصاص داده است و انتظار دارد همراهی و کمکش کنید.
3- مشتری باید حس کند که بیش از خرید محصول، وقتی وارد بنگاه و شرکت شما شد، مورد استقبال قرار میگیرد.
4- پشت آییننامهها و کاغذبازیها پنهان نشوید. مسئولیت رضایتمندی مشتری را برعهده بگیرید.
5- مشکلگشا باشید نه مشکلساز. به مشتری اطمینان خاطر دهید که بنگاه و شرکتتان خواهان حل مشکل او است.
برگرفته ازکتاب کسب وکارموفق چگونه
تفاوت تیم وگروه چه میباشد؟
تیم |
گروه |
|
با انگیزه، پیوند محکم و اداره شده |
دل بخواهی و قرار دادی، ناهماهنگ و فاقد پیوستگی |
ماهیت |
مقیاس زمانی مشخص |
مستمر |
چارچوب زمانی |
تکلیف ویژه و مشخص |
کلی یا متعدد |
کارکرد |
مشخص واحد و تعریف شده |
کلی، متعددیا مبهم |
اهداف |
تخصیص درونی نقشها و مسئولیتها |
کلی یا مشترک |
مسئولیت |
در راستای اهداف عملکرد |
مبهم و توزیع شده |
پاسخگویی |
میزان بالای کنش متقابل و وابستگی متقابل |
ضعیف |
ارتباط |
اهداف و تعهد مشترک |
علایق مشترک |
پیوندها |
قوی |
ضعیف |
انگیزش |
انتخاب شده و یک دست یا مکمل |
متنوع، کنشهای متعدد و نسبتاً آزاد |
عضویت |
نسبتاً کوچک |
بزرگ یا کوچک |
اندازه |
سازماندهی شده |
اختصاصی |
جای دادن عضو جدید |
شفاف و واضح |
ضعیف |
رهبری |
برگرفته ازکتاب کسب وکارموفق چگونه
اعضاء تیم بایدچه موارد را بدانند؟
1- مأموریت کلی پروژه. 2- مراحل
اصلی مأموریت پروژه. 3- منابع در اختیار آنها.
4- پیشنویس
اولیه از برنامه پروژه. 5- مسئولیتهای هر عضو پروژه.6- یک مجموعه اساسی از
مأموریت تیم.
برگرفته ازکتاب کسب وکارموفق چگونه
تیمهای موفق دارای چه خصوصیاتی میباشند؟
1- تیم دارای یک کانون عمومی است، شامل اهداف شفاف و قابل فهم برنامههای عمل و راههای اندازهگیری موفقیتها 2- نقشها و مسئولیتها بهطور شفاف برای هر عضو تعریف شده است. 3- هر عضوی انتظارات تعریف شده شفاف از دیگر عضوها دارد. 4- تیم بهطور کامل کلیه منابع را به کار میگیرید. 5- اعضاء تفاوتهای دیگران را در کمال صحت و سلامتی و راههای سازنده ارج میدهند. 6- تیم توانایی رسیدن به اهداف و کسب نتایج لازم را دارد.
برگرفته ازکتاب کسب وکارموفق چگونه
زندگی فرد توانمند دارای چه ویژگیهای است آنها چه میباشد توضیح دهید؟
1- زندگی آگاهانه
آگاهی بالاترین تجلی زندگی است. هرچه آگاهی بیشتر باشد، زندگی متعالیتر میشود. کسی که محیط خود را بهتر بشناسد، بهتر میتواند در آن زندگی کند. همچنین آگاهی اگر به عمل منتهی نشود نوعی باخت است. زندگی آگاهانه چیزی بیش از دیدن و دانستن است، زندگی آگاهانه یعنی بر اساس آنچه میبینیم و میدانیم عمل کنیم.
2- خودپذیری
خودپذیری تمرکز و توجه به خویش است، برای خود بودن و در مقام تایید خود سخن گفتن است. برخی اشخاص گاهی در مقام نفی خود هستند. خودپذیری یعنی ارتباط مخرب با خویش را کنار گذاشتن، خودپذیری، پیش شرط رشد و تحول است. خودپذیری مستلزم صحبت است. با خودپذیری، افراد با خود به ارتباط بهتری میرسند، به باور خود توانمندی میرسند و اگر احساس کنند که چیزی در آنها هست که آن را دوست ندارند، راحتتر میتوانند آن را حذف کرده و خود را تغییر دهند.
3- مسئولیت در قبال خود
در قبال زندگی و مسئولیت خود، قبول مسئولیت میکند. باور دارد که اگر خواستهای دارد، مسئولیت تحقق این خواسته صرفاً بر دوش خود او است، وظیفه خود میداند که برنامه عملی برای تحقق خواستههای خویش تدوین کند. کسی که هدف مولد و سودمند نداشته باشد، میتواند در قبال خود احساس مسئولیت کند. انسان با کار کردن از موجودیت خود حمایت میکند و با پرداختن به کارهای هدفمند به انسان بودن خود میافزاید.
4- زندگی هدفمند
زندگی هدفمند مستلزم داشتن نظم و انضباط است. داشتن نظم و انضباط شخصی بدین معنا است که رفتار خود را در خدمت هدفهای خاص قرار دهیم. نظم و انضباط شخصی وسیلهای در خدمت تحقق هدف است. زندگی هدفمند و منضبط بدین معنا نیست که به خود فرصت استراحت ندهیم، برای خود آرامش را در نظر نگیریم، بلکه منظور این است که اقداماتمان آگاهانه باشد و بدانیم که پرداختن به این فعالیتها اقدامی سالم و مناسب است.
5- انسجام شخصیتی
منظور از انسجام شخصیتی این است که ایده آلها، باورها، معیارها، برداشتها و رفتارهای ما از همخوانی برخوردار باشند. بنابراین انسجام به معنای، سازگاری رفتار با ارزشها و ایدهآلها با اعمال است. وقتی رفتار فرد با قضاوتش از آنچه درست است در تضاد باشد، اعتماد به نفس او از بین میرود و در نتیجه کمتر به خود احترام میگذارد.
6- ابراز وجود (قاطعیت)
قاطعیت عبارت است از گرفتن حق خود و ابراز افکار، احساسات و اعتقادات خویش به نحوی مناسب و صادقانه به صورتی که حقوق دیگران زیر پاگذاشته نشود. قاطعیت به معنای بهرهکشی از دیگران نیست بلکه به معنای محافظت از خود و دیگران است.