برگرفته ازکتاب مدیریت کسب وکار

 

 چه چیزی باعث می شود افراد به رهبران خادم تبدیل نشوند ؟

پاسخ این سؤال منیّت و خود پرستی ، منیّت وخودپرستی یعنی عدم توجه به خداوند وقرار دادن خویشتن در مرکز.منیّت وخودپرستی به دو صورت می تواند رهبران را دچار اشتباه کند. صورت اول آن عزت نفس کاذب است که در این صورت بیشتر از موردبه خودشان  فکر خواهند کردیعنی بیش از اندازه به فکر خودشان هستند. در این حالت به سمت پیدا کردن عزت واعتبار فردی حرکت کرده وتصور خواهند کرد که رهبری مطلبی است که به آنها مربوط می شود نه به کسانی که تحت رهبری شان هستند .

 صورت دوم تاثیر گذاری منیّت بر رهبران به شکل شک به خویشتن یا ترس، تجلی پیدا می کند که مشخصه آن کمتر از حد لازم به خودشان فکر کردن است. در این حالت آنها فقط به نقاط ضعف ونارسایی های خود تکیه کرده وبرخود بسیار سخت می گیرند ودر نتیجه زمان بسیاری را به محافظت از خود اختصاص می دهند . حال چه دچار غرور وعزت نفس کاذب شده باشند و چه به شک وتردید به خویشتن دچار باشند به سختی می توانند باور کنند که کسی آنها را دوست داشته باشد در این حالت تصور می کنند که ارزش آنها  تابعی است از عملکردشان ،به علاوه عقاید دیگران در مورد آنها از آنجا که عملکردشان در هر روز متغیراست و افراد دیگر هم معمولاً دمدمی مزاج وبی ثبات هستند لذا این اعتقاد باعث می شود در مورد ارزش خودشان در هر روز دچار شک وتردید شوند. درک این مطلب ساده است که شک و تردید به خویشتن ناشی از کمبود عزت نفس وکمبود احترام گذاشتن به خویش است چون افرادی که به این مطلب دچار می شوند طوری رفتار می کنند که گویی ارزش شان کمتر از دیگران است. اما درک رهبران دارای عزت نفس کاذب کمی دشوارتر است چون در این حالت آنها طوری رفتار می کنند که گویی ارزش آنها بیش از دیگران است افرادی که دارای عزت نفس کاذب هستند طوری رفتار می کنند گویی تنها افراد مهم در  بنگاه و شرکت می باشند در حقیقت قصد دارند به این وسیله کمبود احترام وعزت نفس خویش را جبران کنند آنها سعی می کنند حس ((خوب نبودن ،احترام نداشتن)) خود را ازطریق سعی در کنترل کردن همه چیز وهمه کس ، جبران نمایند این فرآیند باعث می شود اطرافیان این آدم ها بتوانند آنها را دوست داشته باشند. وقتی که رهبران به هر کدام از این دو نقیصه دچار می شوند میزان موثر بودن شان به طرز چشمگیری کاهش می یابد. رهبرانی که دچار عزت نفس کاذب هستند معمولاً تحت عنوان کنترل کننده شناخته می شوند آنهانیازشدیدی به قدرت وکنترل کردن افراد احساس میکنند حتی برهمگان روشن باشد که آنها اشتباه می کنند اما خودشان اصرار فراوان دارند که حق با آنها است این افراد حتی از کارمندان وافراد زیر دست شان نیز حمایت وپشتیبانی نمی کنند اگر احساس کنند همه با اعتماد به نفس وروحیه مثبت مشغول کار هستند سعی می کنند به تخریب روحیه افراد بپردازند.