برگرفته ازکتاب بازاریابی حضوردائمی دربازارداخلی وخارجی
سیستم بازار وویژگی های آن چه می باشند هر کدام راتوضیح دهید؟
بازار یک نظام باز اجتماعی است که هدف آن انجام مبادلات و معاملات سودمند و رضایتبخش و ارائه خدمات و تسهیلات به همه کسانی است که در این سیستم نقش دارند .
ویژگیهای نگرش سیستمی به بازار به شرح زیر تحلیل می شود :
1 - هدف :
همه سیستمها دارای هدفهایی هستند که جهت گیری و فعالیت همه اجزا بایددر راستای این هدفها باشد . هدفهای بازار با توجه به نظام ارزشی و امکانات و محدودیتهای هر جامعه شکل می گیرد . هدفها باید اصولی و عملی باشند .
2- اجزا :
مهمترین اجزای بازار عبارتند از :
تهیه کنندگان :
کلیه افراد حقیقی و حقوقی که در تأمین و تهیه نیازمندیهای تولیدکنندگان نقش دارند و عرضه کنندگان محصولات و خدمات گوناگون که بنا بر نیازها و خواسته های مشتریان و بازار به تولید مشغولند .
خریداران :
این گروه شامل مشتریان ، مصرف کنندگان و عوامل مؤثر در تصمیم خرید هستند که می توان آنان را به خریداران بالقوه و بالفعل تقسیم کرد .
عوامل واسطه ای :
این گروه شامل همه کسانی است که از تولید تا مصرف نقشی را بر عهده دارند ، مانند خرده فروشها ، عمده فروشها ، سلف خرها ، نمایندگیهای ، بنکدارها ، حق العمل کارها ، دلالان ، فروشگاههای زنجیره ای ، تعاونیهای مصرف ، شرکتها و مؤسسات بازرگانی و توزیع کنندگان صنعتی .
عوامل تسهیلاتی و خدماتی :
یکی دیگر از اجزای سیستم بازار ، عوامل گوناگون تسهیلاتی و خدماتی است که عبارتند از : گروههای بانک ، بیمه ، حمل و نقل ، ارتباطات ، بانکهای اطلاعاتی ، انبارهای عمومی ، ترخیص و گمرک ، حفاظتی ، نظافتی ، مؤسسات تبلیغاتی ، رسانه ها ، نمایشگاهها ، اتاق بازرگانی و مؤسسات مشاوره ای و خدمات بعد از فروش .
در بررسی گروههای مزبور که اجزای سیستم بازار به حساب می آیند باید به سه مورد اشاره کرد :
الف- ماهیت و نقش هر یک از آنها:
نظام بازار وقتی می تواند کارآیی و بازدهی داشته باشد که هر یک از اجزای مزبور نقش و وظیفۀ خود را بدرستی انجام دهد .
ب - ارتباط اجزا :
بین اجزای تشکیل دهنده سیستم باید ارتباطی منظم ، بجا و به هنگام وجود داشته باشد تا با پیوند آنها بتوان به هدفها دست یافت . بر هم خوردن ارتباط اجزا ، علاوه بر ایجاد بی نظمی ، شکل و ویژگیهای سیستم بازار را نیز تغییر می دهد ، زیرا خود محوریها و خود برتریها اجازه نمی دهد تا وحدت و انسجامی که لازمه تداوم و بقای سیستم است به وجود آید . حذف و قطع ضایعات و نارساییهای سیستم بازار . امروزه به همان اندازه که به تولیدکنندگان درستکار نیازمندیم ، به واسطه های پرکار و آشنا به مشکلات بازار نیز احتیاج داریم و هر دو گروه باید دارای ارتباطی اصولی باشند تا هدفها جامه عمل بپوشند . قطع رابطه بین سیستم بانکی و تولید کننده و توزیع کننده یا فاصله بین شرکت های بیمه و حمل و نقل و ارتباطات به معنای ضعیف شدن و منزوی شدن و سرانجام متلاشی شدن سیستم بازار است .
ج - تناسب اجزا :
در سیستم بازار باید اجزای تشکیل دهنده آن نه تنها وظایف خود را بدرستی انجام دهند و با دیگران ارتباط داشته باشند ، بلکه باید بین آنها تناسبی نیز وجود داشته باشد . این تناسب با توجه به نقش و اهمیتی است که دارند . افزایش بخش خدماتی و توزیع ، همزمان با سیستم تولید ایجاد مسائل گوناگون اقتصادی ، اجتماعی و سیاسی می گردد . اگر بازار را به بخشهای تحقیق ، تأمین ، تولید ، توزیع و مصرف تقسیم کنیم ، هر یک از این بخشها باید متناسب با دیگری باشد تا بتوان از امکانات آنها بدرستی استفاده کرد .
3 - منابع :
مهمترین منابع یک سیستم را در سه گروه ماده ، انرژی و اطلاعات خلاصه می کنیم . بازار به هر سه عامل نیازمند است . امکانات و درآمد ، نیروی انسانی کارآمد و اطلاعات روزآمد لازمه حرکت ، تعادل و سازندگی است . منابع مادی و معنوی مورد نیاز بازار باید موجود در دسترس و کامل باشند تا بتوان آنها را در زمان ، مکان و شرایط گوناگون مورد استفاده قرار داد . منابع داده هایی هستند که بازار را از سکون به حرکت در می آورند . بازار بدون منابع همان قدر بی معناست که منابع بدون وجود بازار .
4 - محیط :
از آنجا که بازار یک سیستم اجتماعی باز است ، با انواع محیطهای سیاسی ، اقتصادی ، فرهنگی اجتماعی ، رقابتی ، تکنولوژیک و اقلیمی ارتباط دارد ، یعنی با آنها به مبادله مادّۀ ، انرژی و اطلاعات می رود . هر گونه تصمیم دولت و قانونگذاری در زمینه های گوناگون مقررات و صادرات و واردات ، سیستم پولی و مالی و مالیاتی ، سهیمه بندی ، تعرفه و سیستم ارزی ، قطع رابطه سیاسی ، تغییر الگوی مصرف ناشی از نظام ارزی یا ارزشی و نیز تغییرات سرسام آور تکنولوژی که هر روز در جایگزینی مواد جدید به جای مواد قدیم ، کم کردن مقدار مصرف مواد و نوآوریها مؤثر است . رقابت ، جمعیت ، درآمد و حتی آب و هوا و شرایط اقلیمی و بومی ، همه به نوعی بر سیستم بازار و اجزای آن اثر می گذارند و از آنها تأثیر می پذیرند . امروزه برای بقای در بازار باید هوشیار ، بیدار ، پویا و پرکار بود . پویایی یعنی مطابقت با دگرگونیها و نیازهای محیط . مدیر بازاریابی مقتدر کسی است که تغییرات را پیش بینی کند و بموقع از آن استفاده نماید . امروزه مدیریت بازاریابی مدیریتی است استراتژیک که باید در آن قوت و ضعفهای درون سازمانی از یک طرف ، و فرصتها و مخاطرات محیطی یا برون سازمانی از طرف دیگر ، با دقت ، صحت و سرعت بررسی و ارزیابی شود تا بتوان با تطبیق قابلیتهای درون سازمانی و فرصتهای برون سازمانی به هدفها دست یافت . بازاریابی امروزی از خارج از سازمان ، یعنی از نیازها و خواسته های مشتریان و مصرف کنندگان ، آغاز می گردد و تا راضی کردن آنان و ارائه خدمات لازم به آنان ادامه می یابد . محیط بر سازمان حاکم است و مدیر بازاریابی باید به جای اینکه حاکمیت محیط را بپذیرد ، با آن همراه شود .
5 – مدیریت:
همه تلاشهای سیستم بازار در گرو مدیریت آن است . اگر مدیریت را فرایندی از برنامه ریزی ، اجرا و کنترل تمام فعالیتهای بازار بدانیم ، بازار باید مدیرانی داشته باشد که با توان ، دانش ، بینش و روش مناسب و مطابق با زمان خود بتوانند همه امور را از قوه به فعل درآورند . مدیریت باید نگرشی سیستمی بازار را شناسایی کند ، بیابد ، بسازد ، حفظ کند و تداوم ببخشد . بازارشناسی ، بازاریابی ، بازارسازی ، بازارگرمی ، بازارگردی ، بازارسنجی ، بازارداری و بازارگرایی لازمه مدیریت بازار و بازارگردانی است . بازار دارای فرهنگ ، رفتار ، و گفتار و پندار خاص خود است . مدیران و همه دست اندکاران بازار باید با این فرهنگ آشنا باشند تا بتوانند با همدلی و همزبانی در همراهی و همیاری بکوشند . مدیریت بازار یعنی ایجاد محیطی سالم ، پویا و پایدار برای همه کسانی که با بازار و در بازار هستند . مدیریت نظام بازار، باید تجربه ، هنر ، علم و مهارتها را بدرستی درهم آمیزد و با شناخت همیشگی بازار و نیازهایش درصدد انجام دادن معاملات و مبادلات و رضایتبخش باشد .