برگرفته ازکتاب کسب وکارموفق چگونه
مزیتهای رقابتی قلمرو محیطی چه نوع مزیتی است؟
بنگاهها و شرکتها در محیط فعالیت میکنند و عوامل محیطی آنها را احاطه کرده است و مستقیماً بر عملکرد آنها تاثیر میگذارد. به بیان دیگر، بنگاهها و شرکتها عوامل مورد نیاز را از محیط تامین کرده و در مقابل محصولات و خدمات خود را در محیط عرضه میکنند، ضمن اینکه بنگاه و شرکت به مشابه موجود زنده برای ادامه حیات نیازمند شریانهای حیاتی محیطی است. به علاوه محیط بهعنوان منبع فرصتها و تهدیدات نقش عمدهای در موفقیت یا شکست بنگاه و شرکتها ایفا میکند مخصوصاً در شرایط جهانی شدن و شدت رقابتهای جهانی ویژگیهای محیطهای ملی بنگاهها و شرکتها میتوانند نقش بسیار موثری در کسب مزیت رقابتی یا از بین رفتن مزیت رقابتی بنگاهها و شرکتهای ملی ایفا کند.
به طور کلی میتوان عوامل محیطی را در پنج طبقه کلی زیر قرار داد:
1- عوامل قانونی و سیاسی: که اشاره به قوانین و مقررات دولتی، کارایی و پاسخگوی دولت، میزان مداخله دولت در عرصههای مختلف اقتصادی، اجتماعی،... دارد؛
2- عوامل اقتصادی: که اشاره به نهادهای اقتصادی، کارایی نهادهای اقتصادی مانند: سیستمهای پولی و سرمایهای، ساختار اقتصادی، سیاستهای پولی و ارزی، نرخهای بهره، تورم، سیاستهای سرمایهگذاری و... دارد.
3- عوامل فرهنگی و اجتماعی: که اشاره به ساختار اجتماعی، طبقات اجتماعی، نرمهای فرهنگی، سبکهای زندگی، الگوهای رفتاری و... دارد.
4- عوامل تکنولوژیکی: که اشاره به دانش فنی در کشور، تکنولوژیهای موجود، قابلیت انعطاف و تغییرات تکنولوژیکی... دارد.
5- ساختار صنعت: هدف از رقابت در هر صنعتی کسب سودآوری مناسب از سرمایـــــهگذاریها است. سودآوری صنعت از یک سو به عوامل ساختاری صنعت و از سوی دیگر به میزان رقابت درون صنعت بستگی دارد. طبق نظر مایکل پورتر نیروهای موثر بر رقابت و سودآوری صنعت عبارت از قدرت چانهزنی خریداران، قدرت چانهزنی تولیدکنندگان، تهدید کالاهای جانشین، تهدید بنگاهها و شرکت های جدید، شدت رقابت بین بنگاهها و شرکتهای موجود است.
عوامل ساختاری صنعت ضمن تاثیرگذاری روی قدرت نسبی بازار و سودآوری بنگاه و شرکت، نوع مزیت رقابتی لازم برای رقابت کارآمد را تعیین میکند. هرچه صنعت رقابتیتر باشد نیاز بنگاهها و شرکتها به یادگیری، باز مهندسی فرایندها، سیستمها و ساختارها و... نوآوری در ارائه محصولات و خدمات بیشتر خواهد بود. از آنجا که طبق تحقیقات به عمل آمده، نوآوری یکی از شاخصهای مهم مزیت رقابتی است، لذا شرایط رقابتی صنعت یکی از منابع مهم نوآوری در شرکتها بوده و از این طریق مزیت رقابتی برای بنگاهها و شرکتهای ملی ایجاد میکند. به همین ترتیب سایر عوامل ساختاری صنعت میتوانند در شرایطی منبع مزیت رقابتی باشد. شاخصهای کلان محیطی نیز میتوانند منبع مزیت رقابتی باشد. بهعنوان مثال، شرکتهای آلمانی به خاطر برخورداری این کشور از نیروی انسانی ماهر در صنعت اپتیک در این صنعت دارای مزیت رقابتی قابل ملاحظه نسبت به رقبای جهانی هستند. یا وجود نهادهای پولی و سرمایهای کارآمد و نیز نرخ بهره پایین ضمن اینکه دسترسی مناسب و به موقع شرکتهای ملی را به منابع مالی مورد نیاز فراهم میکند امکان سرمایهگذاری جهت ارتقای قابلیتهای نوآوری و کیفیت محصول را با قیمت تمام شده رقابتی برای شرکتهای ملی در مقایسه با رقبای جهانی فراهم میآورد. بنابراین محیط صنعت و محیط ملی میتوانند منبع مزیتی مناسب برای بنگاهها و شرکتها باشند.
مشروط براینکه: دسترسی به منابع مهارتهای ضروری برای مزیت رقابتی بنگاهها و شرکتها را به صورت کارا تسهیل کنند:
توانایی تولید و انتقال اطلاعات بهبود یافته در ارتباط با نیازهای صنعتی در خصوص فرآیندها و محصولات صنعت را به صورت مستمر داشته باشند.
تعهد شدید به صنعت و سرمایهگذاری پایدار را تسهیل کنند.
تجمیع سریع دارائیها و مهارتهای تخصصی را حمایت کرده و تسهیل کنند.
امکان بهکارگیری کارا و اثربخش منابع را برای بنگاهها و شرکتها فراهم آورند.
شرایط و قوائد بازیهای رقابتی سالم و پیشرو را ایجاد کنند.
برگرفته ازکتاب کسب وکارموفق چگونه
مربیگری مؤثر یعنی چه و دارا چه ویژگیهای میباشد؟
مربیگری مؤثر یعنی داشتن یک رویکرد یا دیدگاه مشخص، یک مربی خوب دارای ویژگیهای زیر میباشد:
1- اندیشمند و آماده است.2- فرآیند مربیگری را دو طرفه پیش میبرد.3- میکوشد ارتباطات خوبی داشته باشد.4- همواره بهدنبال فرصتی برای مربیگری است. 5 - یک محیط مناسب مربیگری به وجود میآورد.
برگرفته از کتاب مدیریت کسب و کار
ایده چیست؟
ایده در حقیقت ارائه یک راهحل جدید برای انجام کارهاست. ایدهها گاه میتوانند به صورت یک الگو، طرح و یا یک برنامه باشند و گاهی به صورت دستگاهی جدید با روشی نو برای نظارت بر امور و یا حتی یک شیوه مدیریتی نوین.
هیچ ماشینی قادر به ساخت ایده نیست، بلکه این کار فقط از عهده ذهنی خلاق و پویا برمیآید.
فرصت چیست؟
«فرصت» در دنیای کسب و کار، نیاز جدیدی است که بتوان آن را به کسب و کار یا یک ارزش اقتصادی تبدیل کرد.
رابطه ایده و فرصت چه میباشد؟
هر ایدهای یک فرصت نیست، اما هر فرصتی حتما یک ایده در دل دارد. مثال: فرض کنید ایدهای در مورد ساخت ماشین اصلاح مو دارید که تا بحال در بازار نبوده است و یا حتی یک دستگاه از این ماشین را ساختهاید. در این صورت هنوز نمیتوانید بگویید یک فرصت شغلی ایجاد کردهاید. شما باید نیازی را بیابید که ماشین اصلاح شما، پاسخی برای آن نیاز باشد، یا به عبارت دیگر، آن نیاز را ارضا کند و البته برای فرد یا سازمانی که به آن ماشین احتیاج دارد، دارای چنان ارزشی باشد که برای خرید آن هزینه کند، آن هم به قیمتی که برای شما دارای ارزش افزوده باشد. به عنوان نمونه شما میتوانید با تحقیقات بازار این نیاز را متوجه شوید که آرایشگران هنگام اصلاح موی سر کودکان دچار مشکل میشوند و اغلب کودکان از محیط آرایشگاه، آرایشگر و ... میترسند؛ لذا این دستگاه میتواند در خانه مورد استفاده قرار گیرد تا کودکان توسط نزدیکان خود در محیطی آشنا و مأنوس اصلاح شوند و سپس مطمئن شوید که خانوادهها حاضرند محصول جدید شما را به قیمت مورد نظرتان خریداری نمایند.
در این صورت شما میتوانید بگویید که طبق مدل (1) یک فرصت را خلق کردهاید. اما ممکن است شما نیاز یا خلأی را کشف کنید، مثل مشکل نصب پرده، معمولا خانمها هنگام نصب پرده یا بیرون آوردن آن دچار مشکل میشوند و مجبورند از نردبان بالا رفته و این عمل را انجام دهند، لذا میتوان گفت نیازی را شناختهاید و حال باید برای خلق یک فرصت، ایدهای برای رفع این نیاز بدست آورید. مثلا میتوانید میل پردهای را طراحی کنید که متحرک باشد و خانمها بتوانند بدون بالا رفتن از نردبان به راحتی آن را پایین آورده و پس از نصب یا بیرون آوردن پرده آن را بالا ببرند. در این صورت شما میتوانید بگویید طبق مدل (2) یک فرصت را شناسایی کردهاید.