برگرفته ازکتاب مدیریت کسب وکار
عاشق خویشتن بودن در بنگاه و شرکت یعنی چه؟
عاشق خویشتن بودن یعنی افرادی را می خواهید که به طور درست وانسانی عاشق خودشان باشندبه بیان دیگرافرادی که اعتمادبه نفس کامل دارندولی فکرنمی کنند که قطب جهان هستی هستند آنها باید بیشتر علاقمند باشند که به دیگران خدمت کنند تا این که دیگران به آنها خدمت کنند وقتی نوبت به دوست داشتن وعشق ورزیدن به مشتری ها وافراد می شود. یعنی در واقع به دنبال افرادی هستید که عاشق انسانهای دیگر باشند اینها آن افرادی هستند که احتیاج دارید چون این افراد می توانند هم تیمی های خوبی باشند آنها با خوش رویی وشادمانی با مشتری ها، تأمین کنندگان وسایر افرادی که با بنگاه و شرکت در تماس هستند برخورد می کنند اگر مجبور هستید بین افراد با شخصیت ویا حرفه ای، یکی را انتخاب کنید بهتر است ابتدا مسأله شخصیت را مدنظر قرار دهید وسپس آن افراد را تعلیم وآموزش دهید تا مهارت های لازم را کسب کنند.
برگرفته ازکتاب مشتری چک سفید
برای پاسخ دادن به ایرادات و اعتراضات مشتری، به چند نوع دانش نیاز است؟
1- دانش مربوط به محصول: ما نیاز داریم که محصولات خودمان را به خوبی بشناسیم تا بتوانیم به مشتریان خود نشان دهیم که محصولات ما میتوانند نیازهای مادی آنها را برآورده سازند.
2- درک نیازها و خواستههای مشتریان: ما نیاز داریم که شخصیت مشتریان خودمان را درک کنیم تا بتوانیم دلایل ایرادات و اعتراض آنها را بشناسیم. به همین دلیل مدیریت بر ایرادات و اعتراضات فقط به معنی دانستن اینکه چه چیزی بگوییم نیست، بلکه بایستی بدانیم که چگونه باید گفت و این، بدان معناست که باید دلایل بروز ایرادت و اعتراض را بشناسیم.
قبل از اینکه شما بتوانید مدیریت بر ایراد را شروع کنید نیاز دارید تا دلیل آن را درک کنید. بهنظرتان دلایل اعتراض مشتریان چیست؟ فهرست کاملی از این سوال که در زیر آمده است و میتواند به شما کمک کند، عبارتاند از:
1- علاقمند به محصول نیستند و به محصول نیاز ندارند.
2- استطاعت خرید محصول را ندارند و بودجهای برای آن در نظر نگرفتهاند.
3- اختیار خرید آن را ندارند.
4- علاقمند هستند، اما مطمئن نیستند.
5- از اخذ تصمیم در مورد خرید هراس دارند.
6- در پیشنهاد شما اشتباهی وجود دارد (ممکن است شرایط فروش و قیمت دیگری را انتظار داشته باشند.)
7- احساس میکنند بایستی سوالی بپرسند.
8- احساس میکنند بایستی از خود مقاومت نشان دهند.
9- به دنبال اثبات چیزی (احتمالاً به شما) هستند.
10- حس میکنند که توسط فروشنده تهدید شده یا تحت فشار قرار گرفتهاند.
11- نیازهای اولیه آنها برآورده نشده است.
12- میخواهند فرآیند فروش را متوقف کنند.
13- میخواهند مسیر فروشنده را عوض کرده یا باعث بروز مشکلاتی برای فروشنده شوند.
برگرفته ازکتاب برند تبلیغات توزیع چشمه جوشان ثروت
فرمان ششم:
از شناخت به سمت شخصیت حرکت کنید:
با تبلیغات و آگاه کردن مصرف کننده ، شناخت نسبت به شما و محصول تان بدست می آید اما شخصیت و هویت پدیده دیگری است اگر رقیب نسبت به موفقیت شما احساس حسد کند ، اگر مشتری آرزو کند محصول شما را مورد استفاده قرار دهد ، شخصیت و هویت استفاده شده است
برگرفته از کتاب برند تبیلغات توزیع چشمه جوشان ثروت
تفاوت های کالا یا خدمات با برند آن چیست؟
1-برند در بازار خلق می شود .
2- کالا در کارحانه تولید می شود .
3- کالا قابل تقلید است .
4- برند قابل تقلید نیست .
5- کالا از رده خارج می شود .
6- برند زنده می ماند .
نام تجاری یک بنگاه و شرکت می تواند القا کننده چه مفاهیمی باشد؟
1- ویژگی های کالا یا خدمات ( ساخت عالی ، قیمت بالا ، عملکرد خوب ، ...)
2- مزایا( دوام ، سبکی ، سنگینی ، سرعت و... )
3- فواید ( ایمنی ، شهرت ، اعتبار و ...)
4- فرهنگ ( فرهنگ کشور یا شخص سازنده )
5- شخصیت ( تجسم شخصیت سازنده یا تولید کننده )
6- استفاده کننده ( کلاس اجتماعی و جایگاه مشتری )
برگرفته از کتاب مشتری چک سفید
آنهابرای داشتن برخوردی مناسب با مشتری میبایست چهار اصل را مورد توجه و عمل قرار دهند:
1- شخصیت مناسب:برخی افرادی که به بازاریابی علاقهزیادی دارند، معتقدندکه همۀ افراد به نوعی بازاریابند؛ چون در طول زندگی و در روابط و مناسبتهای متعدد از مهارتهای بازاریابی استفاده میکنند. ولی واقعاً نمیتوان همۀ افراد را بازاریاب دانست. مثل اینکه، همۀ ما میدانیم که در حین ابتلا به سرماخوردگی باید از خوردن بستنی پرهیز نمود، ولی با دانستن این عمل، همۀ ما پزشک نیستیم. بنابراین، بازاریابی هم مثل مشاغل دیگر، شخصیت، توان و دانش منحصر به خودش را میطلبد؛ در نتیجه هر کسی نمیتواند بازاریاب باشد مگر آنکه از شخصیت، توان و دانش بازاریابی برخوردار باشد. شخصیت، ترکیبی از رفتار درونی و بیرونی یک انسان است که به صورت یک سلسله رفتارهای قابل رویت و بررسی، نمود مییابد. بر این اساس میتوان شخصیت افراد را برحسب شغل آنها نیز دستهبندی نمود.
بازاریابی، شغلی مناسب برای کسی است که شخصیت بازاریابی داشته باشد. شخصیت شغلی، امری اکتسابی است؛ یعنی میتوان شخصیت متناسب با یک شغل را به دست آورد؛ یعنی میتوان بازاریاب شد.
شخصیت یک فرد بازاریاب، در فرم ایدهآل، نکات فراوانی برای توجه و بررسی دارد؛ شامل: برونگرایی / اهل تعامل و ارتباط/ قدرت بیان مناسب/ قدرت نفوذ و تأثیرگذاری/ نظم/ تمایل بالا به یادگیری/ درک مناسب شکست و ناکامی/ پشتکار و تلاش فراوان/ هوش و تفکر بالا/ تعادل/ تشنگی برای جذب موفقیت و... تمام موارد بیان شده به دلیل علاقه و جهتگیری شخصی نیست؛ اینها همه مواردی هستند که موفقیت در بازاریابی را تضمین میکنند.