برگرفته ازکتاب مدیریت کسب وکار
رهبران چگونه خود را می بینند؟
رهبرانی که به خودشان خدمت می کنند وقتی اوضاع را بر وفق مراد می بینند به آینه نگاه می کنند سینه خود را جلو می دهند وبه خودشان می گویند که چقدر خوب وبا کفایت (لیاقت) هستم ولی وقتی اوضاع مناسب نیست به هم می ریزد از پنجره به بیرون نگاه می کنند وهمه کارکنان را سرزنش می کنند . از سوی دیگر وقتی اوضاع برای رهبران عالی بروفق مراد است آنها از پنجره به بیرون می نگرند وهمه ارزش واعتبار آن را به دیگران نسبت می دهند ووقتی مشکل به وجود می آید این رهبران خادم به درون آینه نگریسته وبه خود می گویند ((چه کاری را می توانستم طور دیگری انجام دهم تا به این افراد امکان واجازه می دادکه حداکثر ظرفیت خود را به منصه ظهور بگذارند)) این کار نیازمند یک تواضع خالصانه وواقعی است.واز کلیدهای تبدیل شدن به یک رهبر خادم تواضع است.
برگرفته از کتاب مدیریت کسب وکار
رهبران خود محور به چند صورت خود را از دیگران دور نگه می دارند؟
رهبران خود محور رهبرانی هستند که فقط به خودشان خدمت می کنند خودشان را به دو صورت از دیگران دور نگه می دارند اول آن که آنها تمایلی به دریافت بازخورد ندارند. آیا تا به حال شده است سعی کنید بازخوردی را به یکی از افراد سطوح بالای سلسله مراتب بنگاه و شرکت برسانید ولی او با پیام آورنده رفتار خوبی نداشته باشد؟ اگر چنین اتفاقی برایتان رخ داده در آن هنگام با رهبری روبه رو بوده اید که به خودش خدمت کرده است. آنها از باز خورد نفرت دارند چرا چون اگر هرگونه بازخورد منفی به آنها بدهید فکر می کنند دیگر نمی خواهند آنها رهبری کنند واین بزرگترین کابوس آنها است چون آنها چیزی جز به فکر موفقیت شغلی شان نیستند. رهبرانی که به خودشان خدمت می کنند به یک شکل دیگر نیز خود را از دیگران جدا می کنند که آن عبارت است از عدم تمایل آنها به ایجاد رهبران دیگر در کنار آنها. آنها از رقابت های بالقوه که ممکن است در مورد جایگاه رهبری آنها شکل بگیرد هراسناک هستند.
برگرفته ازکتاب مدیریت کسب وکار
وقتی از رهبران دربنگاه و شرکت سخن به میان می آید منظور چیست؟
وقتی از رهبران دربنگاه و شرکت سخن به میان می آید فقط مدیران ارشد یک بنگاه و شرکت نیستند رهبری در واقع یک فرایند تاثیر گذاری است و رهبر می تواند هر کسی باشد که فرصت ایجاد تاثیرات مثبت یا منفی را بر دیگران داشته باشد یک بنگاه وشرکت عالی وبی نظیر در تمام سطوح خود رهبرانی را در اختیار دارد . رهبری به معنای راه بردن هدایت به سمت هدف است.
برگرفته ازکتاب کسب وکارموفق چگونه
منظور از اینکه مدیران بنگاه اقتصادی و شرکت مشتریمدار رهبری را بیاموزند یعنی چه؟
بیتردید اولین مهارتی که باید مدیران کسب و کار
داشته باشند. این است که به کارکنان نشان دهندکه قادر به رهبری هستند این کار باید
به دو طریق صورت گیرد
1- کارآیی خود را نشان دهند2- همچنین به
کارکنانشان بیاموزند خودشان اندیشه کنند و ابتکار عمل داشته باشند.
برگرفته ازکتاب کسب وکارموفق چگونه
10 علت مهم شکست رهبری در فعالیتهای اقتصادی چه میباشد؟
1- ناتوانی در سازماندهی: رهبری کارآمد، مستلزم سازمان دادن به امور و احاطه داشتن برآنهاست. هیچ رهبری آنقدرها گرفتار نیست که به وظایف رهبری خود عمل نکند. کسی که در جایگاه رهبری اذعان میکند که تحت تأثیر شرایط نمیتواند در برنامههای خود تجدیدنظر کند، نداشتن کارآیی خود را اذعان کرده است. رهبران موفق باید به جزییات مرتبط با وظیفهاش احاطه داشته باشد. و البته معنای این حرف این است که او باید جزییات کار خود را به افراد لایق و کاردان بسپارد. 2- فقدان فروتنی: رهبران بزرگ مایل و راغبند که برای خدمت به دیگران تن به انجام هر کاری که توان انجامش را دارند بدهند. عبارت «بزرگترین شما کسی است که بیشتر به دیگران خدمت کند» واقعیتی است که تمام رهبران موفق آن را رعایت کرده و به آن احترام میگذارند.3- توجه داشته باشید که دنیا، به اشخاص، نه به دلیل علم و اطلاعشان، بلکه به خاطر کارشان و بهخاطر ترغیب دیگران به کار پاداش میدهد.4- ترس از رقابت پیروان: رهبری که از پیروان خود میترسد که جای او را بگیرند دیر یا زود به این مصیبت گرفتار میشود. رهبر توانا اشخاص را پرورش میدهد که بتواند به اراده خود هر بخش از کارش را به آنها واگذار کند. تنها اینگونه است که یک رهبر میتواند کار خود را تکثیر کند و به جنبههای مختلف امور توجه نماید. یک رهبر مؤثر و کارآمد میتواند به کمک دانش شغلی و خاصیت مغناطیسی شخصیت خود، کارآیی دیگران را افزایش داده، آنها را به ارائه خدمات بهتر تشویق کند. 5- فقدان تصور و تخیل: رهبر بدون داشتن قدرت تصور و تخیل نمیتواند با شرایط اضطراری روبرو شود و برنامهای بریزد که پیروان خود را بهگونهای مؤثر هدایت کند.6- خودخواهی: رهبری که همه موفقیتهای پیروان را به پای خود مینویسد مطمئناً دیگران را دلخور میکند. رهبر واقعی هرگز چنین ادعایی ندارد. رهبر بزرگ کسی است که همۀ موفقیتها را به همکاران خود نسبت میدهد زیرا بهخوبی میداند که اغلب اشخاص صرفنظر از دریافت دستمزد به شناخت و اعتبار خود علاقمند هستند. 7- افراط: پیروان، به رهبری که دامن اعتدال را نگه نمیدارد احترام نمیگذارند. از آن گذشته بیاعتدالی، در انواع و اقسام خود مداومت اشخاص را نابود میکند. 8- فقدان صمیمیت: رهبری که نسبت به شرکت و بنگاه، همکاران زیردست و بالا دست خود صمیمی نیست، نمیتواند مدتی طولانی به کار رهبری ادامه دهد. نداشتن وفاداری و صمیمیت انسان را تا حد ذرات خاک تنزل مقام میدهد و او را به موقعیتی که زیبنده او است تنزل میدهد. فقدان وفاداری یکی از علل مهم شکست و ناکامی در بسیاری از اشخاص است. 9- تأکید بر اختیار و اقتدار: رهبر کارآمد همکارانش را تشویق میکند. رهبر موفق هرگز در دل همکاران خود ترس و هراس نمیکارد. رهبری که سعی دارد همکارانش را با مقام و اقتدارش تحت نفوذ قرار دهد، در شمار کسانی است که به رهبری توأم با زور علاقمند هستند. رهبر واقعی جز با عمل و رفتار خود نمیتواند رهبری خود را به دیگران ثابت کند. رهبر خوب کسی است که نسبت به همکاران خود همدردی میکند، آنها را درک و شرط انصاف را رعایت میکند.10- تأکید بر سمت و عنوان: رهبر شایسته به سمت و عنوان خود برای ایجاد احترام در همکارانش نیاز ندارد. کسی که بیش از اندازه بهعنوان خود تکیه میکند جز این چیزی که به آن تکیه کند، ندارد. درهای اتاق رهبر واقعی به روی همۀ کسانی که مایل به ملاقات او هستند باز است. محل کار رهبر واقعی مبری از تشریفات رسمی و دست وپاگیر است.
برگرفته ازکتاب کسب وکارموفق چگونه
تفاوت رهبران آرمانگرا و غیرآرمانگرا در بنگاه و شرکت چه میباشد؟
رهبران آرمانگرا
1- همواره آرمان و ارزشها را
بیان میدارند.2- با کارکنان کلیه سطوح، بهطور منظم در ارتباط هستند.3- پذیرنده،
اظهارگر، حامی و «داغ» هستند (کارکنان و نظرات آنها را برمیانگیزاند) 4- در خصوص
اهداف آینده و نگاه راهبردی بلندمدت سخن میگویند.
5 - به نقاط قوت توجه مینمایند. 6- مشهود
و در دسترس هستند.7- شنوندگان خوبی هستند.
رهبران غیرآرمانگرا
1- مشکلات روزانه را
حل، و تصمیمات روزانه میگیرند.2- با کارکنان زیر دست خود ملاقاتهای رسمی
دارند.3-کنارهگیر، منطقی، انتقادگر، و «سرد» هستند (کارکنان و نظرات، تنها پاسخ
تحلیلی را از سوی آنها بر میانگیزاند). 4 – بهطور عمده
درخصوص فعالیتهای جاری و کوتاهمدت سخن میگویند. 5 - به نقاط ضعف توجه مینمایند.
6- بهندرت دیده میشوند و زمانی برای
صحبت کردن ندارند.7- چیزی نمیشنوند.