بخش کشاورزی منبع اصلی تأمین کننده نیازهای اساسی جوامع  بوده و بیشترین اهمیت را در برنامه های توسعه ای کشورها دارا می باشد . باتوجه به رشد روز افزون جمعیت کشورها از یکسو و محدودیت هر چه بیشتر منابع تولید از سوی دیگر تأمین مواد غذایی و افزایش در تولید داخلی به عنوان برترین و ضروری ترین عامل در کسب موفقیت در زمینه های استقلال اقتصادی و امنیت غذایی مطرح می گردد . علاوه بر بهبود تولید ، وجود یک نظام توزیع و بازاریابی مناسب محصول نیز در دستیابی به این هدف موثر و کارساز خواهد بود . زیرا تجربه نشان داده است که افزایش تولیدات کشاورزی از لحاظ کمی به تنهایی متضمن توسعه کشاورزی نیست . بلکه در کنار تولید ، یک نظام بازاریابی مناسب محصولات کشاورزی نیز برای رسیدن به این منظور ضروری به نظر می رسد . بازاریابی محصولات کشاورزی که در یک مفهوم کلی شامل کلیه فعالیتها و خدمات انجام شده بر روی یک محصول کشاورزی از محل تولید تا مصرف است . می تواند در افزایش درآمد کشاورزان و انگیزه تولید بهتر ، دسترسی مصرف کنندگان به محصولات موردنیاز با قیمت و کیفیت مناسب ، تجاری شدن کشاورزی و بهبود موقعیت یک کشور در بازارهای جهانی و صادراتی موثر باشد .

 

علیرغم اهمیت فراوانی که بازاریابی محصولات کشاورزی در توسعه کشاورزی ، امنیت غذایی و بهبود درآمد کشاورزان دارد لیکن در کشورهای در حال توسعه از جمله کشور ما برخلاف کشورهای توسعه یافته چندان به آن توجه نشده و از کارایی لازم برخوردار نیست و دارای نارسایی ها و چالشهای متعددی است . این چالش ( نارسایی نظام بازاریابی ) اقتصاد کشاورزی استان مازندران را نیز تحت تاثیر قرار داده و ناکارا نموده است . استان مازندران یکی از قطبهای اصلی تولید محصولات باغی به خصوص مرکبات در کشور محسوب می شود بطوریکه تقریباً نیمی از مرکبات کشور از این استان تأمین می شود . ضمن اینکه صادرات مرکبات از استان مازندران سهم عمده ای را از صادرات محصولات غیرکشاورزی استان و کشور بخود اختصاص داده است . با این حال به دلیل نامناسب بودن و کارا نبودن نظام بازاریابی این محصولات در کنار نارساییها و مشکلات تولید موجب شده تا این محصول باغی نتواند به جایگاه  واقعی خود در بازارهای جهانی و داخلی دست یابد . وجود تعداد زیاد واسطه ها و دلالان در مسیرهای بازاریابی و قدرت کنترل بازار از سوی آنها به گونه ای است که می توانید به راحتی قیمت پرداختی به باغداران را تعیین نمایند و غالباً نیز این کار را انجام می دهند . این خود عامل مهمی در ایجاد نوسانات قیمت در بازار به شمار می رود . ضمن اینکه این رویه کنترل بازار بصورت انحصاری در بازارهای داخلی و عدم دخالت و حضور باغداران در بازارهای عرضه و فروش ، تولیدکننده را در موقعیت نامناسبی برای چانه زدن و تعیین قیمت قرار می دهد . که این در نهایت سهم نسبتاً ناچیز باغدار از قیمت نهایی را موجب می شود . بدون شک عمده این اختلاف بهاء جذب افراد و سازمانهائی می شود که در مسیرهای بازاریابی فعالیت دارند .

درجه بندی و استاندارد یکنواختی برای مرکبات وجود ندارد و این مقایسه قیمتها را در بازارهای مختلف مشکل می کند و حتی استفاده از میزان ناچیز اطلاعات مربوط به قیمت را نیز محدود می کند . تسهیلات بازاریابی به شدت ناکافی است . تسهیلات ذخیره و انبار و یا بسته بندی وجود نداشته و یا اگر اصولاً موجود باشند در سطحی پایین تر از استاندار است . که این خود ضایعات بالای محصول را موجب می شود . بعنوان نمونه پیش بینی شده است که نزدیک به 40 درصد از مرکبات تولیدی باغات در کشور ما در نتیجه ضایعات از مدار مصرفی خارج می شود . ضایعات بالا بطور حتم هم عرضه داخلی و خارجی و هم هزینه های بالای بازاریابی را موجب خواهد شد . در بازاریابی صادراتی نیز صادرکنندگان با مشکلات متعددی چون تشریفات گمرکی دست و پاگیر ، بسته بندی و درجه بندی نامناسب ، عدم شناخت از ساختار بازارهای مختلف خارجی و وضعیت رقبا ، کمبود پایانه های صادراتی ، کمبود امکانات حمل و نقل و ذخیره مناسب مواجه هستند . نتیجه این امر سهم پائین صادرات تولیدات و فرآورده های کشاورزی و یا عدم رقابل پذیری در بازارهای جهانی در برابر محصولات و فرآورده های تولیدی کشورهای توسعه یافته که سرمایه گذاری زیادی صرف بازاریابی داخلی و صادراتی کرده اند است .

علیرغم اینکه این موارد و بسیاری از مسائل دیگر می تواند سبب عدم کارایی بازار محصولات کشاورزی و نظام بازاریابی آن گردد لیکن هنوز در بسیاری از کشورهای جهان سوم و در حال توسعه توجه کافی به آن نشده و همگام با بهبود شرایط تولید حرکت نکرده و کوشش قابل ملاحظه ای در جهت حل این مشکلات صورت نگرفته است . باتوجه به مباحث فوق در یک جمع بندی کلی می توان مشکلات بازاریابی محصولات باغی استان را در دو گروه مشکلات سخت افزاری که مربوط به تسهیلات فیزیکی توزیع مربوط می گردد و عبارت اند از کمبود تسهیلات درجه بندی ، تسهیلات مربوط به انبارداری از جمله سردخانه و همینطور تسهیلات فرآوری و تبدیل محصول و مشکلات نرم افزاری ( مشکلات ساختاری و نهادی ) که با مسائلی چون امکانات اقتصادی باغداران ، نهادها یا سازمانهای توزیع ، تسهیلات اعتباری ، ریسک و خطرات بازاررسانی ، شبکه اطلاعاتی بازاریابی ، سیاستهای قیمت گذاری و قوانین و مقررات مربوط به تسهیل کردن امر بازار رسانی مرتبط است ، تقسیم بندی کرد . براین اساس هرگونه برنامه ریزی و یا تصمیم گیری در جهت حل مشکل بازاریابی هر محصول در هر منطقه می بایستی در برگیرنده هر دو گروه از این مشکلات فوق باشد . زیرا تجربه نشان داده است که تمرکز روی حل مشکلات یک گروه اغلب باعث عدم توفیق و شکست برنامه های توزیع و بازاریابی محصولات کشاورزی می گردد ان شائ الله این مقاله توانسته باشد نگاه جدیدی را ارائه کرده باشد تا خوانندگان عزیز ومسئولین از آن بهره مند وموردتوجه واستفاده قرار دهند.

ولی اله جعفری

مولف نمونه ،مدرس نمونه دانشگاه ،کارشناس نمونه ملی ،پژوهشگر،کارشناس عالی ،رییس کارگروه اقتصادمقاومتی سازمان بسیج اصناف وبازاریان وتجار سپاه کربلامازندران و

کارشناس سازمان صنعت،معدن وتجارت استان مازندران