برگرفته ازکتاب کسب وکارموفق چگونه
شرکتها و بنگاهها با کارایی و سوددهی بالا، چه شرکتها و بنگاههای هستند؟
شرکتها و بنگاههایی هستند که همه افراد دقیقاً میدانند قرار است چه کاری بکنند، کی باید آن را انجام بدهند و چطور کار کردشان سنجیده خواهد شد. در بنگاهها و شرکتهای برتر همهی پاداشها و اضافه حقوقها به کارآیی مشخص و قابل سنجش بستگی دارد. این امر منجربه سطوح بالای انگیزش، تعهد و اشتیاق در همهی کسانی میشود که در راستای دستیابی به این اهداف مشخص حرکت میکنند.
برگرفته ازکتاب کسب وکارموفق چگونه
کار مدیر در بنگاه اقتصادی و شرکت مشتریمدارچیست؟
کار مدیر این است که فضایی را ایجاد کند که افراد درباره خودشان احساس خوبی داشته باشند. کار مدیر این است که محیطی با روحیهای بالا ایجاد کند که افراد در آن مشتاق سرکار آمدن باشند. کار مدیر این است که یک رئیس مثبت، حامی و در عین حال نتیجهگرا باشد.
برگرفته ازکتاب کسب وکارموفق چگونه
مدیران بنگاههای اقتصادی و شرکتهای مشتریمدار چگونه میتوانند عقل سلیم را به فعل سلیم تبدیل کنند؟
عقل سلیم میگوید اگر بهطور مداوم و مستمر با کارکنانی که به مشتریها خدمترسانی میکنند بهگونهای رفتار شود که گویا آنها مهمترین افراد بنگاه هستند،آنها نیز با مشتریها طوری رفتار میکنند که گویا مشتریان مهمترین افراد جهان میباشند، اگر با کارکنان بنگاه و شرکت همانند افراد برنده برخورد شود وآنها نیز خود را برنده بدانند، بهطور طبیعی به رضایت مشتری و سودآوری نیز دست پیدا میکنند. تبدیل عقل سلیم به فعل سلیم نیازمند شناخت انسانها است این شناخت به معنای شناخت تمام کسانی که تحت تاثیر بنگاه بوده و یا به نوعی با آن در ارتباط میباشد (مانند شناخت مشتریها، تامینکنندگان، نمایندگان فروش، اعضای تیم و رهبران و سرمایهگذاران) شهرت و شناخته شدن یک نیاز جهانی است، برای هر کس. این شناخته شدن و قدردانی کردن از دیگران است که محرک اصلی عملکرد افراد محسوب میشود.
برگرفته ازکتاب کسب وکارموفق چگونه
مدیران بنگاههای اقتصادی و شرکتهای مشتریمدار چگونه میتوانند در زمان کمتر، کار بیشتری انجام دهند؟
1- بر انجام فعالیتهای پرارزش و سودآورشان تمرکز کنند.
2- برروی انجام کارهایی که مهارت دارند دقت و تمرکز کنند و مابقی کارها را به دیگران محول سازند.
3- کارها را به افرادی محول کنند که از صلاحیت شایستهایی برخوردار هستند.
4- کار مورد نظرشان را به دقت تعریف و ارزیابی کنند. به نتیجهای که قصد دارند به آن برسند دقیق شوند. انتظارات خودشان را با فردی که انتخابش میکنند در میان بگذارند. بعد، از او تقاضا کنند تا انتظاراتشان را به زبان آورد تا مطمئن شوند که او خواستهشان را درک کرده است.
5- زمان پایان کار را تعیین نمایند. برای تکمیل شدن کاری که آن را تفویض میکنند حتماً باید یک زمان مشخصی را تعیین نمایند و هرگز مبهم حرف نزنید.
6- پیشرفت کارشان را اندازه بگیرند.
وسیلهای را برای اندازهگیری پیشرفت کاری که آن را تفویض اختیار کردهاند را لحاظ نمایند.
7- در مورد منابع به توافق نظر برسند.
مدیران اطمینان داشته باشند که فرد مورد نظرآنها از منابع کافی و لازم برای انجام دادن کار برخوردار است.
8- در مورد نتایج حاصل از کار به توافق برسند.
آنها قصد دارند شخصی که کارشان را انجام دهد به چه نتایجی دست یابند. آیا او از خواستهی آنها دقیقاً آگاه است؟ آیا نتایج مورد نظر نیز برای او هم اهمیت دارد؟ آیا به او نیز انگیزه کافی میدهند؟
9- موضوع تفویض اختیار را به صورت مکتوب میآورند.
موضوع تفویض اختیار کردن کار را به کسی که کار به او تفویض کردند مکتوب میکنند و بعد مدیر و او نیزآن را امضا میکنند. از نظر روانی این اقدام مهمی است که موجب ایجاد تعهد و ضمانت نسبت به انجام کار میشود.
10- هرآن چرا که انتظار دارند بررسی و بازرسی مینمایند.
محول کردن کارها به دیگران، چشمپوشی مسئولیت از آنها نیست بلکه مدیران باید به کمک وسایل مختلف و از همه مهمتر با مراجعه به تقویم، پیشرفت کارشان را مدنظر داشته باشند و آن را مورد بررسی و بازرسی قراردهند ابزاری را برای اندازهگیری پیشرفت کار تهیه کنند. در این صورت خواهند توانست در زمان وقوع مشکل به موقع با آن برخورد کنند، تا منجر به ایجاد مشکلات جدی نشوند.